قانون-فریور خراباتی
این اتفاق خوب و درخشان در سال ۱۹۶۴ و در روستایی به نام اومبریا در ایتالیا رخ داد و مونیکا بلوچی به دنیا آمد. همان زمان کاظم بلوچی که نسبتی با او ندارد با دیدن عکسش گفت: «از کجا آمدهام؟! آمدنم بهر چه بود؟! چه بود؟! خدایا چه بود!؟ آخه چرا؟! چرا الان؟! چرا اینجا؟!» و سعدی هم در وصف او سرود: «هرگز حدیثِ حاضر غایب شنیدهای؟ من در میان جمع و دلم، جای دیگرست!» البته همان زمان به سعدی توضیح دادند که داداش مشکل تو فقط لانگ دیستنس نیست، یک چند قرن هم زودتر از مونیکا به دنیا آمدهای که سعدی در پاسخ گفت: «ژاژخایی تو این شانس!» شعرا کلا علاقه خاصی به این بانوی موفق دارند و حتی یک شاعر در وصف او سروده: «ای یار قشنگ مو بلند مشکی پوشم، با لنگه ابروهات شرق شرق نزنی تو گوشم!» که نشان از تباهی و خشونت در غرب وحشی دارد.
میگویند یک بار یکی از بازبینهای صداوسیما به خیابان لالهزار رفته و گفته: «آباژور از این ایستادهها، ترجیحا با ارتفاع ۱۷۰ سانتیمتر موجوده؟!» بعد که موفق به پیدا کردن آباژور به این اندازه نشد، یک تیر چراغ برق برداشت و با خودش به سازمان برد و گفت: «بیاید! اینو بذارید جاش! دیگه میتونید فیلم رِ پخش کنید!».
مونیکا بلوچی حرفه خود را با مدلینگ آغاز کرد، همین کاری که حدود 80 درصد از جمعیت کشورمان در بایو اینستاگرامشان آن را در کنار عکاسی، نویسندگی، شاعری و... به عنوان شغل خود معرفی کردهاند. یعنی میخواهم بگویم آن قدرها هم آدم خفنی نیست و به قول 40 درصد از آن 80 درصد «همهاش عمل و آرایشه!» پس فقط شانس داشته است.
وی در سینما فیلمهای زیادی بازی کرده که پس از دیدن آخرین ساخته ایرج ملکی برای همیشه از دنیای سینما خداحافظی کرد و هم اکنون نام خودش را به سارا بلوچی تغییر داده و در متروهای اروپا جوراب نانو میفروشد.
خبر خوب برای 40 درصد دیگر از آن 80درصد این است که بلوچی سال ۲۰۱۳ از همسرش جدا شد که بنده از همین تریبون خدمت آن الدنگ قدرناشناس میگویم: «خاک بر سرت! شاید بقیه ندونن چرا، اما تو دلیلش رو میدونی!».
سهراب سپهری پس از به به و چه چه حضار در وصف شرایط سرود: «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید!» مردم چشمهایشان را شستند اما بازهم همان جور دیدند و آنقدر چشمهایشان را شستند که کم سو شدند و در نهایت سهراب گفت: «مغزها را باید شست اما اگه میشه اجازه بدید منم تماشا کنم!» و سپس تماشا کرد و بلافاصله تعدادی الوار و یک چکش و تعدادی میخ برداشت و گفت: «قایقی خواهم ساخت...» تا به سمت ایتالیا برود اما با وساطت بزرگان بیخیال ماجرا شد.
اخیرا جواد کاظمیان بازیکن سابق تیم پرسپولیس در صفحه اینستاگرام خود تولد این بازیگر شایسته را تبریک گفته و علی انصاریان از خوش نمکهای روزگار، بلوچی را برای کاظمیان خاستگاری کرده که پس از این اتفاق پائولو مالدینی اعلام کرد: «اعتماد به نفس بعضیا رو اگه عدس داشت، میرفت قاطی آجیل مشکل گشا!».
به هرحال از آنجایی که سیرت همواره مهمتر از صورت است و همه اینهایی هم که شما میبینید، عمل و آرایش و فتوشاپ است و کلا مونیکا بلوچی اسنپ چت روی صورتش نصب کرده، فریب این چیزها را نخورید، بامزه بازی هم در نیاورید، آبرو پیش فوتبالیست و سیاستمدار خارجی که برایمان نمانده، جلوی بازیگرها حداقل آبروداری کنید. همان رضا پرستش برای اینکه در جامجهانی بعدی بقیه تیمها به تیم ملی فوتبال ایران بگویند: «جام جهانی کجا بود؟! ما داریم میریم قطر آمپول بزنیم» کافی است، تازه مسی ریشهایش را زده و رضا پرستش از اینجا به بعد نهایتا بتواند بدل ساموئل اتوئو بشود. خلاصه بیم آن میرود که پس فردا بدل بلوچی را هم معرفی کنیم و ضربه مهلکی، این بار به سینمای ایران بزنیم!