قانون-عابد كريمى-ای داد و بیداد... چه بگویم که به جای گفتن باید خون گریست وقتی در این شرایط و در این اوضاعی که پیش آمده خدمات، زَحَمات و وَجَنات برخی نادیده گرفته میشود. تا کی و تا کجا میتوان عدهای خاص را ناجی همه دغدغههای جامعه دانست. چگونه ممکن است برخی در کنار این همه بیانصافی بتوانند بیش از این دوام آورند و با مشکلات و سختیهای جامعه بجنگند.
الحق و انصاف مرد میدان میخواهد و گرز گران که چون تهمتن بر سر نامردمیها فرود آورند. آخر مگر مدیران چه هستند و به غیر از آدمیزاد محسوب میشوند که چنین انتظاراتی از آنان میرود؟
باید با جدیت تمام، یک نفر جلوی معاون اول ريیسجمهور جناب آقای اسحاق جهانگیری بایستد و محکم و استوار از او بخواهد که انصاف را رعایت کند. چطور میتوانید از این مدیران در این شرایط خاص چنین خواستههایی داشته باشید و دهان بر نقد آنان باز کنید. آقای جهانگیری این تويیت شما مقام شامخ مدیران و مسئولان را زیر سوال برده است. خدا شاهد است خجالت میکشم این متن را دوباره بازپخش کنم. اما افسوس که برای شفافیت موضوع، مجبوریم دوباره این متن را به مخاطبان و قدرشناسانی که جایگاه مدیران عزیزمان را میدانند، ارائه دهیم.
معاون اول ريیس جمهور در تويیتی عنوان کردهاند: «مدیر با انگیزه مدیری است که در همین شرایط سختی که گفته میشود پول نیست بتواند با انگیزه و ابتکار و با تمام توان به توسعه کشور کمک کند. همه باید با انگیزه پای اداره کشور بایستیم و هرکسی در سطوح مختلف مدیریتی کشور خیانت و فساد کرد، مهر خیانت به پیشانیش زده شود و به جامعه معرفی شود».
آقای جهانگیری چرا حرف در دهان مردم میگذارید و انتظارات را بالا میبرید، چه کسی گفته شرایط سخت است و پول نیست؟ بنده خودم تا به حال از صدها مدیر ارشد و ناارشد این سوال را پرسیده ام. همه مدیران جمیعا اعتقاد دارند که شرایط سخت نیست و پول هم تا دلتان بخواهد هست. حال گمان کنید که هم شرایط سخت باشد و هم پول نباشد؛ مگر مدیران ما چشمداشتی دارند که به دنبال مقام و جایگاه، پول، چرک کف دست، آسایش، شرایط آسان و راحتطلبی باشند!
تنها چیزی که این روزها مشکل اساسی جامعه ماست، قدرناشناسی مردم است که انگیزه را مقداری کم کرده اما آن را به هیچ وجه از بین نبرده است.
اصلا تا به حال کدام یک از مدیران ما را دیدهاید که بدون انگیزه، بدون ابتکار و بدون تمام توان مشغول به کار بوده باشد؟
حالا اگر هم مدیری بدون انگیزه و ابتکار و تمام توان مشغول به فعالیت باشد چه اشکالی دارد، مهم این است که این مدیر به توسعه کمک کند که شکر خدا همه مدیران بدون ذرهای حمایت و کمک مردم در حال توسعه هستند.
جناب آقای معاون اول عزیز، حالا اگر از بخش ابتدایی تويیت شما با این برداشت که دلسوزی كردهاید بگذریم، به نظر خودتان از بخش دوم این تويیت به آسانی میتوان گذر کرد؟
باید بپذیرید که همه مدیران ما با انگیزه تمام پای اداره کشور ایستادهاند. اگر این مدیران دلسوز و گرانمایه نباشند و برای مدیریت و رسیدن به این جایگاه انگیزه خرج نکنند، پس جامعه چگونه در حال اداره شدن است؟
حال نیز اگر از اداره کشور هم بگذریم، بحث خیانت و فساد را مطرح كردهاید که به هیچ یک از مدیران ما در هیچ یک از سطوح مختلف مدیریتی نمیچسبد. مگر سطوح مختلف مدیریت فرقی هم میکند وقتی هدف مدیران فقط و فقط خدمت، عدم خیانت و دوری از فساد است. ایکاش به جای مهر خیانت، صحبت از مهر «صدآفرین» و «بسیار عالی پسرگلم، دختر قشنگم» به میان میآوردید زیرا مدیری که بدون چشمداشت، بدون پول و با شرایط سخت قرار باشد در حال توسعه و اداره کشور باشد به همان مهر صدآفرین هم قناعت خواهد کرد.
در ضمن مدیری که پشمی به کلاهش نباشد با این مُهرها ککش هم نمیگزد بلکه بر هدف خود پایدارتر و استوارتر خواهد شد. ما مردم مدیرانی چون آقای خاوری دیدهایم که با تمام مُهرها، تهمتها و آبروهایی که از او ریختند بازهم بر هدف بزرگ خود پایدار بودند. پس جناب آقای جهانگیری قدر مدیران باانگیزه و بیانگیزه را در سطوح مختلف بدانید و بدون مهر و قضاوت بگذارید به کارشان برسند.