قانون- معصومه ديودار
اگر بخواهیم از پیشگامان و مترجمان آثار کودک و نوجوان نام بریم، به نام «پروین علیپور» می رسیم. او در سال ۱۳۲۵ در شهسوار به دنیا آمد. پس از گذراندن دوره دبستان و تحصیل در رشته تجربی در دبیرستان، وارد تربیت معلم شد و بعد از گذراندن دوره یکساله، آموزگار شد. سپس به دانشكده ادبيات دانشگاه تهران رفت و فوق ليسانس روانشناسي را از اين دانشگاه گرفت.او مترجم آثار کودک و نوجوان است و از پیشگامان این حوزه در ایران به شمار میآید. چنانکه کتاب «چه جوری می شود بال شکسته ای را درمان کرد» با ترجمه او به عنوان کتاب برتر کودک و نوجوان معرفی شد. علیپور تا اکنون ۴ جایزه از شورای کتاب کودک گرفتهاست. او همچنین نویسنده برگزیده شانزدهمین دوره کتاب فصل در بخش کودک و نوجوان، برنده دیپلم افتخار IBBY، جشنواره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین بارها برگزیده مجلات سروش نوجوان و سلام بچهها بودهاست. او تا کنون بیش از ۹۰ اثر اعم از تالیف و ترجمه منتشر کردهاست. در ادامه گفت و گوی «قانون بچهها» را با پروین علیپور میخوانید.
شما را به عنوان یکی از پیشگامان ترجمه آثار کودک و نوجوان می شناسیم. در عین حال شما کارشناس ارشد روانشناسی هستید. به نظر شما روانشناسی کودک و در نظر گرفتن ملاکهای روانشناسانه درخصوص انتخاب کتاب ها برای ترجمه وتالیف کتاب برای کودکان و نوجوانان تاثیرگذار است؟ در انتخاب کتاب برای کودک و نوجوان تا چه اندازه نیاز است مترجمان با روحیات کودکان و نوجوانان آشنا باشند؟
همه می دانند که مباحث روانشناسی بسیار اهمیت دارد. مخصوصا که باید به سنین خیلی پایین توجه ویژه ای داشت. باید در نظر داشت که سن حدود 3 تا 8 سالگی بسیار اهمیت دارد و لازم است به کودکان در این سنین خیلی توجه شود. باید توجه داشت که بیشتر والدین برای کودکان 3 تا 8 سال هنگام خواب قصه میخوانند. هر چه قصه آرامتر بیان شود و عناصر داستانی لطیفتر باشد و آخر داستان زیباتر تمام شود، بذر محبت و آرامش در دل کودک کاشته می شود. یادمان نرود که همه این داستانها در ذهن کودک می ماند چراکه ثابت شده است که ذهن هنگام خواب آنچه دریافت میکند را در طول شب پردازش میکند. کتاب خردسال نباید دست کم گرفته شود. برای سنین بالاتر هم باید عوامل روانشناسانه را به نوعی دیگر در نظر گرفت. شخصا معتقد هستم با دید روانشناسانه نگاه کردن به امور در انتخاب کتاب ها و در موفقیت کارهایم موثر بوده است.
با توجه به اهمیتی که سنین 2 تا 6 سال دارند، آیا به کتاب خردسال در ایران توجه می شود؟ کودک امروزی چه نوع قصههایی را می پسندد؟
کتابهای خردسال زیاد مورد توجه نیستند و معمولا والدین در کنار کیوسک روزنامه فروشی می ایستند و هر کتابی را که عکس روی جلد آن جذاب باشد و توجه کودک به آن جلب شود، میخرند. البته والدین فکر میکنند که کودکشان چیزی متوجه نمی شود و هر کتابی که برای او بخرند، اهمیت زیادی ندارد. این درحالی است که در برخی از کتاب های اینچنینی با تصاویری از جمله خنجر، اسلحه یا قیافه های وحشتناک حیوانات روبهرو می شویم که قطعا در روحیه کودکان تاثیرگذار است. این کتاب ها به دنبال بازار هستند و معمولا توسط انتشاراتیهای معتبر منتشر نشده اند. اینکه والدین فکر می کنند کودک 3 ساله متوجه داستان یا تصاویر نمیشود، نادرست است. نباید کودک را دستکم گرفت. در دوره امروز، قصه شنگول و منگول مناسب بچهها نیست. چراکه در آن دوره که این قصه را برای بچه ها تعریف میکردند، بچه ها تنها در قصه زندگی میکردند و میتوانستند باور نکنند. امروزه که در کنار کتاب ها، تلویزیون و اینترنت و سایر رسانه ها فعال هستند و بچه ها به آنها دسترسی دارند، دیگر گفتن قصه شنگول و منگول رضایت کودک را جلب نمی کند.
با توجه به حساسیت هایی که به آن اشاره کردید، والدين بهتر است به چه نکاتی توجه داشته باشند؟
حساسیت ها در این سنین زیاد است. اما درکی که بزرگسالان از این سن دارند، این است: «او که نمی فهمد». ما بارها این جمله را شنیدهایم. درحالی که بارها دیده ایم که والدین درگوشه ای از خانه درباره یک مساله ناراحتکننده صحبت می کنند و بچه در گوشه ای دیگر از خانه مشغول بازی است و به قولی سرش به کار خودش است. بعد فکر می کنند که کودک چون مشغول بازی است حواسش به صحبتهای آنها نیست، درحالی که شش دانگ حواس کودک به صحبتهای والدین است و گاهی جسته و گریخته متوجه شدن کودک ممکن است کار را خرابتر کند.
بازار کتاب را چگونه ارزیابی می کنید.
بازار کتاب شرایط خوبی دارد اما نیاز است تا کتاب های خوب را تبلیغ کنند. گاهی کتاب را با چیپس و پفک مقایسه میکنیم، اماتوجه داشته باشیم که اگر همین چیپس و پفک را هم مدتی تبلیغ نکنند، از رونق می افتد و دیگر به این شدت مخاطب نخواهد داشت. کتاب نیز نیازمند تبلیغ است. بهتر است هر کداممان در هر شرایطی که هستیم، حداکثر فعالیتی که میتوانیم انجام دهیم تا دنیای بهتری برای کودکان و نوجوانان بسازیم.
کتاب تا چه اندازه در تخیل و رویاپردازی کودکان تاثیرگذار است؟
بسیار موثر است. کتاب اعتماد به نفس کودک را افزایش می دهد و کودک کتابخوان، در مدرسه و خانواده حرمت خاصی پیدا می کند. كتاب، قدرت کلام و هوش هیجانی کودک را افزایش می دهد و این امکان را ایجاد میکند كه در عین آنکه میتواند احساسات و عواطف خود را به اطرافیان منتقل کند، بتواند احساسات و عواطف اطرافیان را درک کند. با درک اطرافیان و شرایط جامعه، شاهد کاهش بزهکاری خواهیم بود. کتاب فقط یک داستان را بیان نمی کند بلکه مخاطب را با داستان درگیر می کند و قدرت تخیل و داستانپردازی او را تقویت می کند . چنانکه مخاطب سعی میکند ادامه داستان را در ذهن خود طراحی کند و پایانی برای آن در نظر بگیرد.
با رابطه ها آشنا می شود و آن را حلاجی می کند. خواندن را ادامه می دهد تا به نقطه پایان برسد و ببیند آیا حدسی که زده بود، درست است یا خیر. در این میان، ذهن خلاق و خیالپرداز بوده است.
در حوزه نوجوان با کتابهایی در ژانرهای مختلف روبهرو هستیم. از کتاب ها و رمانهای احساسی گرفته تا کتابهای جادوگری و ترسناک.آیا با نگاه روانشناسانه می توان مهر تایید بر کتاب هایی همانند هری پاتر زد که از طریق جادو و اتفاقات ترسناک مخاطب جذب می کنند؟
من مناسب نمیدانم. اما همیشه یادمان باشد که اگر خیلی بخواهیم جلوی یک موضوعی را بگیرم و کودک و نوجوان را از وصول به آن منع کنیم، او رغبت بیشتری پیدا می کند تا به آن دست یابد. در عین حال نباید فراموش کرد که مساله غرب، اقتصاد است و تبلیغ زیادی برای وصول به این هدف انجام می دهند. با این وجود، هنوز تحقیق جامعی انجام ندادهایم که بدانیم چند درصد بچه هایی که شیفته کتابهایی مانند هری پاتر هستند، جزو بچه های فوق العاده باهوش قرار میگیرند یا چند درصدشان بچه های آسانگیر و با هوش متوسط رو به پایین هستند.
این درحالی است که نیاز است کار علمی در این خصوص انجام شود تا نسبت به مخاطبانمان آگاهی پیدا کنیم. در آن شرایط است که می توان پاسخ این سوال را داد. اما نباید فراموش کرد که کتاب در درجه نخست باید جذابیت داشته باشد. باید خواننده را با خود همراه کند. در این میان کتاب های کارآگاهی و پلیسی می تواند مفیدتر باشد چراکه تحقیق و جستوجو و کشف را در دل خود دارد و هیجانی را که نوجوان به دنبال آن است، در این کتاب ها دریافت می کند.
نوجوانان خواسته های ویژه سن خود را دارند و گاه والدین در خصوص چگونگی رفتار با آنها به مشکل می خورند، به نظر شما والدین چگونه می توانند از طریق کتاب با نوجوان خود ارتباط برقرار کنند؟
بهترین راه این است که دقایقی را به گفتمان درخصوص کتاب اختصاص دهند. مثلا از نوجوان درخواست کنند تا صفحه ای از کتاب را که در حال خواندن آن است، بلند بخواند و بعد گوشی شوند برای آنکه نوجوانشان صحبت کند. اجازه دهند نوجوان صحبت کند و او را با داستان همراهی کنند.