تئاتر از آن جمله هنرهایی است که بچهها ارتباط خوبی با آن برقرار میکنند. از یک سو رقص و آواز دارد و ازسوي دیگر مملو از رنگ و شادی است. این روزها نیز نمایش «دم پنبهایها» به کارگردانی بابک مولانا در تالار هنر درحال اجراست و تا پنج خرداد میزبان علاقهمندان خواهد بود؛حتي روزهای یکشنبه با 50 درصد تخفیف در انتظار مخاطبان است.این تئاتر، برداشتی آزاد از کتاب شورش خرگوشها (آریل دورفمان) است و موفق شده جایزه ویژه گریم و تقدیر طراحی لباس را از پنجمین جشنواره تئاتر شهر دریافت كند. در خلاصه نمایش «دم پنبهایها» آمدهاست: گرگها با زور سرزمین زیبا و شادی که خرگوشهای دم پنبهای بر آن حکمرانی میکردند را گرفتهاند... گرگ شاه دستور میدهد کسی حق ندارد دیگر اسم خرگوشها را بیاورد و هر جا عکس یا نشانهای از آنها باشد، باید پاک شود. او دستور میدهد میمون عکاس بیاید از او عکس بگیرد و در تمام جنگل پخش کنند و در ادامه نمایش خواهید دید که...این امر بهانهای شد تا با بابک مولانا به گفت و گو بنشینیم و از تئاتر کودک و نوجوان سخن به میان آوریم. از آرزوها بگوییم و به دنیای رنگارنگ تئاتر سفر کنیم.
سالهاست در حوزه تئاتر کودک و نوجوان فعالیت میکنید. این بخش از تئاتر باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا بتواند مخاطب خود را جذب کند؟
احساس میکنم تئاتر کودک و نوجوان در ارتباط گرفتن با مخاطب خود با مشکل روبه روست و به نوعی میتوان گفت از مخاطب خود دورافتادهاست. یکی از دلایل این امر، آن است که هنوز درگیر سبک ادبیات نمایشی بیست و سی سال گذشته هستیم و خوانش جدیدی برای اجرای آنها نداریم. در دورهای مخاطب ما با قصههای فولکلور مانند کدو قل قله زن ارتباط برقرار میکرد اما این داستانها برای مخاطب نسل جدید به روز رسانی نشدهاست،این به معنای ضعف متون نیست بلکه مخاطب شناسیهای مختلف داریم و کسی که برای اقشار مختلف کار میکند، باید به درستی مخاطب خود را بشناسد.
از این رو، در شیوه اجرایی و کارگردانی شیطنتهایی دارم. به نظرم زمانی مخاطب به سوی تئاتر جذب میشود که خود را در آن ببیند. سعی میکنم از شوخیها، بازیها و تکه کلامهایی که در جامعه رواج دارد، استفاده کنم. در کاراکترسازیها، از آنچه در جامعه میبینیم، بهره میجویم و شخصیتها را به روز میکنم.
باید توجه داشت که تئاتر کودک و نوجوان دايم در حال تغییر است. باید در اجرا رنگ، تصویر و حرکت داشته باشیم و توجه کنیم اگر جایی از اجرا لنگ بزند، مخاطب بدون رو دروایسی، بلند میشود و اعتراض خود را اعلام میکند.
در تئاتر کودک و نوجوان تا چه اندازه به این نکات توجه میشود و مخاطبان تا چه اندازه میتوانند با این حساسیتها روبه رو شوند؟
نمیتوانم بگویم به هیچیک از این نکات توجه نمیشود؛ درواقع، ما در مرحله تحقیق و پژوهش به سر میبریم. این امر را میتوان در توجه به اهداف افرادی مانند جبار باغچه بان که شاهد برگزاری بزرگداشت صدسالگی او هستیم، شاهد بود. این به آن معناست که نگاهها به سوی پژوهش در حوزه کودک و نوجوان جذب شدهاست. حتي شاهد فعالیت کارگردانانی هستیم که پایه و اساس کار خود را بر تحقیق در این حوزه بنا نهادهاند.
البته در مقایسه با بسیاری از کشورها شاهد تئاتری پویا در حوزه کودک و نوجوان هستیم با این وجود بحثی به نام گیشه وجود دارد که میتواند متوقف کننده این روند باشد. در توضیح مشکلات گیشه باید بگویم برخی از همکاران با این دغدغه روبه رو هستند که اگر چالشی که در نظر میگیرند با استقبال مخاطب روبه رو نشود و در گیشه با مشکل روبه رو شوند، چه کنند. درحالی که تئاتر و هنر نیازمند چالش است و باید ترس را کنار بگذاریم و خود را به چالش بکشیم. باید بتوانیم حرفی برای ارائه به کودک و نوجوان داشته باشیم.
درحال حاضر وضعیت گیشه در حوزه تئاتر کودک و نوجوان مناسب است و حرفی برای گفتن دارد؟
اگر در مقایسه با سایر بخشها در نظر بگیریم، میتوان گفت وضعیت بهتری دارد. نباید فراموش کرد که در بسیاری از کارهای بزرگسال شاهد حضور سوپراستارها هستیم که میتوانند فروش گیشه را تضمین کنند اما تئاتر کودک و نوجوان اینگونه نیست؛ با این وجود مخاطب خاص خود را دارد و والدین به تفریح کودکان خود توجه دارند. اما نکتهای وجود دارد. سن ازدواج افزایش یافته و این امر سبب شده تا امروزه با فرزندان 4 تا 7 سال که مخاطبان مارا تشکیل میدهند، روبهرو شویم. اما در میان مخاطبان 7 تا 13 سال، شاهد خلأ هستیم؛ چراکه مخاطب در این سن نداریم. البته از سوي دیگر با مخاطبان 14 سال به بالا روبه رو هستیم. در این میان به سن مخاطبان و خلأيی که وجود دارد، توجه نمیشود.
یکی از معضلهای ما این است که تئاتر کودک و نوجوان را دست کم میگیریم. تصورمان از تئاتر کودک و نوجوان، اجرای موسیقی شاد است که مخاطب در سالن دست بزند و بخندد. این درحالی است که یکی از سختترین کارهای تئاتر، تئاتر کودک و نوجوان است.
سلیقه نسل امروز برای دیدن تئاتر کودک و نوجوان چه تغییری داشتهاست؟ آیا سلیقه تئاتر کودک و نوجوان توسط مخاطب تعیین میشود یا فعالان این حوزه، سلیقهها را شکل میدهند؟
در بسیاری از بخشها از تئاتر بزرگسال گرفته تا تئاتر کودک، شاهد آن هستیم که میگویند«ببینیم مخاطب یا بچهها چه دوست دارند»، این درحالی است که تئاتر، باید حرفی برای گفتن داشته باشد و اصول هنری را رعایت کند. اما از آنجایی که از انتخاب سوژههای جدید میترسیم، دم دستیترین موضوعات را انتخاب میکنیم. اینگونه است که فقط به رقص و موسیقی و همراهی کودک با آن توجه میکنیم. درحالی که این بخشها ابزاری هستند تا بتوانیم حرفمان را بزنیم. اتفاقا مخاطبان تئاتر بسیار خوش سلیقه هستند و درعین حال تئاتر میتواند سلیقه مخاطب را تغییر دهد. تئاتر میتواند فرهنگساز باشد و کار تجاری نیست.
تئاتر کودک و نوجوان و سلیقه مخاطب با تغییر نسلها تغییر میکند. آنچه امروز شاهد هستیم در حد رقص و ساز و آواز است یا مخاطب از تئاتر چیز دیگری میخواهد؟
منکر رقص و آواز در تئاتر کودک و نوجوان نیستم اما موضوعات فلسفی و اجتماعی نيز باید در این تئاتر گنجانده شود. نباید فراموش کرد که نسل امروز از یک سو با کارتنها و انیمیشنهای با کیفیت در بازار روبهروست که انتظارات را افزایش میدهد و از سوي دیگر با تئاتر مجانی و مفت روبه رو می شود. این نوع تئاتر بدون آنکه نظارت صحیحی داشته باشند، در مدارس و مهد کودکها اجرامیشوند و نگاه و تعریف مخاطب را نسبت به تئاتر تغییر میدهند. درحالی که نسل گذشته با تئاتر اصولی و با قاعده و قانون روبه رو بود. اما باید بدانیم که هنر، مخاطبان خود را پیدا میکند.
نقش والدین برای علاقهمند کردن فرزندانشان برای دیدن تئاتر چگونه است؟
والدین بسیار موثر هستند. شاید یکی از ضعفهای ما این باشد که سطح مطالعه خیلی پایین است. سالهاست در حوزه کودک و نوجوان کتابهای با کیفیت نوشته میشود اما مورد استقبال پدر و مادرها قرار نمیگیرد. همه چیز در گوشیهای هوشمند خلاصه میشود. بچهها آنچه در خانواده میبینند، انجام میدهند و والدین در این امر بسیار تاثیرگذارند.نباید فراموش کرد، انتقال فرهنگ نیازمند گذر زمان است. در این میان، کم کاریهایی اتفاق افتاده و والدین، دغدغه فرهنگ ندارند. این درحالی است که اگر امروز دغدغه فرهنگ در میان خانوادهها شکل گیرد، بیست سال دیگر شاهد به ثمر رسیدن آن خواهیم بود. نسل بعدی ما نیازمند فرهنگسازی است و والدین تاثیر بسزایی در این امر دارند. تئاتر و شاخههای مختلف فرهنگ و هنر میتوانند استعدادهای نهفته کودکان را به مرحله ظهور برسانند.