خانه شناخته شده باعنوان کاخ ثابت پاسال متعلق به دوره محمدرضا پهلوی با مساحت بیش از ۱۱ هزار و ۵۴۳ متر مربع در کوچه ناهید در ابتدای بلوار آفریقا (جردن)، تقاطع خیابان حمیده طاهری و محمد روانپور جایگرفته است. این خانه پیش از انقلاب، گرانترین و بزرگترین خانه شهر تهران بوده است؛ به گونهاي که ارزش آن در آن زمان ۱۵میلیون دلار برآورد شده بود. پیش از انقلاب از این عمارت باشکوه به عنوان «قصر سنگی» یاد میشد.این کاخ اما با عنوان «کاخ ورسای ایران»نيز شناخته میشود و معماری آن از روی الگوی معماری قصر پتی تریانو(تریانوی کوچک) در ورسای ساخته شده است. كاخ «ورساي» اکنون اما شاید نماد و نشانه ای از شكوفايي دورهاي از معماري ايران باشد.
اما بهنظر چمران، رييس شوراي شهر تهران، اين كاخ ارزش ميراثي و معماري ندارد و به مالك آن عليانصاري پيشنهاد ساخت مسجد و مركز تجاري براي تامين هزينههاي مسجد را بهجاي كاخورساي داده است. بهگفته فعالان ميراث فرهنگي، عنوان چنين پيشنهادي از سوي چمران كه هميشه درحال سنگاندازي بر سر راه ميراث فرهنگي تهران بوده، جاي تعجب ندارد و همچنين تخريب يك بناي ارزشمند ميراثي بهنام مسجد اما بهكام تجاريسازي، يكي از روشهاي معمول علي انصاري مديرعامل بانك آينده است.
ساخت مسجد بهجاي كاخ ورساي
چمران در مصاحبهاي با تيتر شهر گفته است:«اطراف عمارت ثابت پاسال، ساخت و سازی وجود ندارد و تاکنون این عمارت ثبت میراثی نشده است زیرا این عمارت اصلا بحث میراثی ندارد. این در حالی است که میخواستند در این عمارت مجتمع تجاری بسازند و بلندمرتبه سازی کنند اما پیشنهاد دادیم این کار صورت نپذیرد و بهصورتی این برنامه عوض شد. در حال حاضر یکی از نهادها، این عمارت را تملک کرد و به او پیشنهاد دادیم مرکز فرهنگی و مذهبی در آنجا ساخته شودیعنی مسجد بسازند. پیشنهاد شورای شهر بهجای حفظ گرانترین خانه تهران، ساخت مسجد است البته باید در این مکان فرهنگی، بخش تجاری فعال شود تا مکان فرهنگی بتواند هزینه های خود را در بیارد».
به اين جنس سخنان چمران عادت كردهايم
سخنان چمران درباره كاخ ورساي جردن در آخرين روزهاي عمر شوراي چهارم موجب تعجب و اما تاسف بسياري از دوستداران و كارشناسان شد.
دبیر کمیته مردم نهاد پیگیری حفاظت از خانههای تاریخی به «قانون» درباره اظهار نظر چمران درخصوص كاخ ورساي گفت:« اين سخنان براي فعالان ميراث فرهنگي ديگر تعجبآور نيست. چندين سال است كه به اينگونه سخنان و تصميمگيريهايي از اين جنس از سوي ايشان عادت كردهايم. چمران هميشه يك مانعي براي ميراث فرهنگي پايتخت بوده است. بارها تلاش كردهايم كه جلوي تخريب يك خانه تاريخي را بگيريم اما چمران مانع آن شده است. بهعنوان مثال در زمان رياست مسجدجامعي بر شوراي شهر، خريد و ثبت خانه تاريخي معينالتجار بوشهري بهنام خانه خليجفارس مصوب شد اما پس از آنكه چمران دوباره رييس شوراي شهر تهران شد، بيانكرد كه اينكار موجب زحمت و هزينه براي شهرداري تهران است و آن را اجرا نكرد. كارنامه چمران پر از اينگونه اقدامات است. اين درحالي است كه طبق قانون، شهرداريها موظف هستند بخشي از بودجه خود را به ميراث تاريخي شهر خود اختصاص دهند».
به مدرك معماري چمران بايد شك كرد
سجاد عسگري ادامه داد:« بسياري از خانههاي تاريخي كه در تهران حفظ شدهاند، زماني بوده است كه ايشان رييس شوراي شهر نبودهاند. بهعنوان نمونه، خانه اتحاديه در زمان رياست مسجدجامعي مصوب شد. نكته جالب توجه درباره چمران اين است كه ايشان معمار هستند و بيش از هر عضو ديگر شورا، انتظار حمايت از ميراث معماري تهران از او ميرود اما هميشه در حوزه ميراث فرهنگي سنگاندازي ميكردند.
مساله مهم درباره اظهار نظر ايشان درباره كاخ ورساي اين است كه آيا چمران بهعنوان يك معمار از ارزشهاي معماري اين بنا بياطلاع هستند؟ اگر چنين است كه بايد به مدرك ايشان نيز شك كرد».
بهنام مسجد بهكام تجاري
عسگري درباره ساخت مسجد بهجاي كاخورساي عنوان كرد:« اين ملك متعلق به علي انصاري، مديرعامل بانك آينده است. شيوه مرسوم علي انصاري اين است كه ابتدا در ملكي كه ميخواهد تجاريسازي انجام دهد، يك مسجد ميسازد و بعد اقدام به تجاريسازي ميكند. درحقيقت مسجد تنها يك بهانه براي مجتمعهاي تجاري ايشان است. نمونه بارز آن مسجد رسولا... در خيابان وليعصر بالاتر از پاركوي در خيابان اميرشريفي است. علي انصاري در آنجا يك مسجد شبيه به مسجدالنبي ساخته و پشت مسجد، يك مجتمع بزرگ تجاريو اداري احداث كرده است. پيشنهادي كه چمران به عليانصاري براي ساخت مسجد داده است، براي فعالان ميراث فرهنگي دور از ذهن نبود».
چرا از تجربههاي گذشته استفاده نميكنند!
دبير كميته خانههاي تاريخي تهران با اشاره به سابقه تاريخي تغييركاربري در ايران، گفت:« چرا دوستان از تجربههاي تاريخي استفاده نميكنند. آنها اعلام ميكنند كه آنجا متعلق به يك بهايي بوده است. اما پرسش من اين است كه آيا خانه بهايي ديگري در تهران وجود ندارد؟
مركز بهاييها در تهران درحال حاضر، ساختمان فعلي حوزه هنري است. بهجاي تخريب يك بناي فوق ارزشمند دوره پهلوي آن را به حوزه هنري تغييركاربري دادهاند. اگر از مراجعهكنندگان حوزه هنري سوال كنيد كه آيا ميدانند درگذشته اين ساختمان چه بوده است، فكر ميكنيد چند نفر اطلاع دارند. بسياري نميدانند. درطول تاريخ اين اقدام بارها تكرار شده است. بسياري از آتشكدههاي ايراني پس از اسلام به مسجد تغييركاربري داده شدهاند. نميدانم چرا دوستان اصرار دارند كه از تجربههاي گذشته استفاده نكنند و خود شيوه جديد ابداع كنند».
حكم رهبري؛ جلوگيري از تخريب كاخ ورساي
عسگري با اشاره به حكم رهبري درباره كاخ ورساي گفت:« پس از انتشار اولين گزارش درباره كاخ ورساي از دفتر رهبري دستور دادهاند كه از هرگونه تخريب اين بنا جلوگيري شود؛ حال باوجود دستور رهبري، آنها چگونه ميخواهند اين بناي ارزشمند معماري را تخريب كنند. يكي از پيشنهادهاي كارشناسان ميراث فرهنگي براي اين بنا تغييركاربري آن به يك هتل لوكس در تهران است؛ هتلي كه ميتواند معروفترين هتل ايران شود».
كاخ «ورساي» چگونه به بانك «آینده» رسيد
بعد از انقلاب، خانه ثابت پاسال يا كاخ «ورساي» توسط بنیادمستضعفان مصادره میشود و در همان سالها این خانه در اختیار آقای خلخالی قرار گرفت و در دورهای نيز برای تطهیر آن مکان، کلاسهای آموزش قرآن در آن دایر بوده است. در دورهاي نيز وزارت اطلاعات، كاخ «ورساي» را خريداري كرده و بعد از آن اسناد نشان میدهد این خانه به شرکت صبا میهن واگذار شده كه شرکت صبا میهن، تحت مالکیت سازمان بازنشستگی کل کشور است و بعد از آن كاخ «ورساي» به شركتي بهنام پيشگامان توسعه تجارت البرز فروخته شده كه بهگفته محمد حقانی، عضو شورای شهر تهران، این خانه تاریخی اکنون متعلق به علي انصاري مديرعامل بانك آينده است . اما اين پرسش مطرح است كه چگونه كاخ «ورساي» كه بهعنوان يك اثر ارزشمند معماري در ايران شناخته ميشود، توسط بنياد مستضعفان به وزات اطلاعات واگذار ميشود؟ آيا طبق قانون، بنياد مستضعفان اجازه فروش اين بناي ارزشمند را داشته است؟ مساله ديگر انتقال مالكيت اين كاخ به شركت پيشگامان توسعه تجارت البرز و درنهايت بانك آينده است و اينكه رقم فروش كاخ «ورساي» چه ميزان بوده است. پرسشي كه براي رسيدن به جواب آن، با بسياري از فعالان و كارشناسان ميراث فرهنگي تماس گرفته شد اما پاسخي براي آن وجود نداشت و هيچ شخصي از چگونگي اين واگذاري يا رقم آن اطلاعي نداشت.
آنچه كه بيش از هر مسالهاي براي فعالان ميراث فرهنگي درباره كاخ «ورساي» وجود دارد، اين است كه مالك اوليه كاخ كه آن را واگذار كرده و درپايان موجب چنين سرنوشت شومي براي اين بناي ارزشمند شده است، بنياد مستضعفاني است كه درحال حاضر ادعاي مالكيت كاخهاي نياوران و سعدآباد را دارد. درصورت واگذاري اين كاخها به بنياد مستضعفان، سرنوشت شومي كه براي كاخ«ورساي»، كاخ «مرواريد» و كاخ«رضاشاهي گچسر» رخ داده، در انتظار اين كاخها نيز هست. دستور قرنطينه كاخ ورساي
اين اولين خبري نبود كه درباره تخريب كاخورساي منتشر شده است؛ بارها اين كاخ مورد هجوم برجسازان قرارگرفته است. سالگذشته رسانهاي شدن خبر تغييركاربريگرانترين و بزرگترين خانه تهران به یک «مال» اعتراضهاي فراواني را بهدنبال داشت. کاربری این کاخ در طرح تفصیلی جدید شهر تهران به پهنه کلان (M) و پهنه (M11) یعنی مختلط تجاری، اداری و خدمات مسکونی تغییر یافته و قرار بود برجی 9 طبقه و با تراکم ساختمانی 440 درصد و حداقل ضریب سکونت 50 درصد بهجای كاخ علم شود. دامنه اعتراضات تا جايي پيش رفت كه دستور قرنطينه آن از سوي دفتر رهبري صادر و از تخريب آن جلوگيري شد. اما پرونده اخذ مجوز براي تغيير كاربري همچنان در شهرداري باز است و مالك آن پيگير اخذ مجوز است.
كاخ «ورساي» در انتظار ثبت ملي
باوجود اظهار نظر بسياري از كارشناسان و فعالان ميراث فرهنگي درباره ارزشمند بودن اين بنا، كاخورساي تاكنون به ثبت ملي نرسيده است و همين عدم ثبت موجب شده كه هرساله پايههاي كاخ «ورساي» بهلرزه بيفتد.
به گفته مسئولان سازمان میراث فرهنگی، نام کاخ «ورساي» در فهرست خانههای تاریخی پایتخت نیست و مدیر کل میراث فرهنگی استان تهران با ثبت ملی این بنا مخالفت کردند. مدیر کل میراث فرهنگی استان تهران گفته است:« اين بنا طبق نظر کارشناسان ارزشمند نیست و قابلیت ثبت را در فهرست آثار ملی ندارد».
اما محمدحسن طالبيان، معاون ميراث فرهنگي سازمان، نظر ديگري درباره كاخ «ورساي» دارد. او ميگويد:« من به مدير ميراث فرهنگي استان تهران اعتراضات لازم را کردم، مسئولیت ثبت آثار با ستاد است و ارتباطی با میراث فرهنگی استان ندارد، بنابراین مدارک لازم تهیه شده تا در شورای ثبت بررسی شود. موضوع بحث ارزشهای معماری و بناهای ارزشمند شهری و جلوگیری از تخریب این ابنیه تنها مربوط به میراث فرهنگی نیست و وزارت شهرسازی، شهرداری، دانشگاهها و نهادهای دیگر نيز باید گزارش دهند . ارزش معماری این ساختمان برای شهرداری و وزارت شهرسازی نيز روشن است و وظیفه مدیریت شهری است که ارزش معماری این بناها را حفظ کند و از تخریب آن جلوگیری کند. بايد پرونده ثبت كاخ «ورساي» در شورای فنی سازمان بررسی و نتیجه پاياني اعلام شود».
كاخ «ورساي» درحال فريز است
پیروز حناچی، معاون شهرسازی وزارت راه و شهرسازی نيز با ارزشمند خواندن كاخ «ورساي» گفت:« تنها راه جلوگیری از تخریب این بنای ارزشمند، ثبت ملی آن است؛ در این صورت شهرداری نمیتواند پروانه ساخت آن را صادر کند. در گذشته، بخش خصوصی تصمیم بر تخریب این بنا را داشت كه با سازمان بازرسی و شهرداری تهران مکاتبه کردیم و دستور توقف انجام هر عملیاتی برای این خانه ارزشمند را اعلام کردیم. ظاهرا این نامه بیاثر نبوده و فعلا در حال فریز است. این بنا نباید بهصورت مخروبه رها شود و باید متناسب با فاخر بودنش کاربری داشته باشد».
وقتي شهرداري كاخ«ورساي» را يك خانه معمولي ميداند!
محسن موسوی مسعودآبادی، معاون شهرسازی و معماری منطقه 3 تهران در مصاحبهاي به «قانون» پيش از اين گفته بود:«این بنا تاریخی نیست و هیچ ارزش تاریخی و معماری ندارد؛ از نظر شهرداری، جایی ارزش تاریخی دارد که میراث فرهنگی، مصوبه برای آن صادر کرده باشد .این خانه، یک خانه معمولی است که نه صاحب آن وجاهت تاریخی دارد و نه خانه وجاهت تاریخی دارد . شهرداری متولی ارزشگذاری ابنیهها نیست . میراث فرهنگی مسئولیت این کار را به عهده دارد».
ميراث فرهنگي، فكري بهحال كاخ «ورساي» كند
احمد حكيمي پور، نایب رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران درباره كاخ «ورساي» گفت:« این بنا، دارای ارزش تاریخی است و سیاست و اراده کمیته میراث فرهنگی شورای شهر، حفظ این بنا است و سازمان میراث فرهنگی شهر تهران نباید از این اثر غفلت کند. خانه ثابت پاسال، از نظر معماری کاملا شبیه کاخ ورسای فرانسه است و پیشنهاد میشود مالک به جای تخریب آن و ساخت مرکز خرید، از این بنا در راستای جذب توریسم و توسعه گردشگری استفاده کند.سازمان میراث فرهنگی باید فکری به حال این خانه کند. فردی از شهرداری درخواست پروانه ساخت میکند، مسئولان پس از چک کردن پلاک ثبتی اگر دارای ثبت ملی نباشد، به آن مجوز میدهند و حقوق مالکانه ایجاد میشود. شورا و شهرداری در جلسهای مشترک با مسئولان میراث فرهنگی تهران، از آنها خواستهاند تا نسبت به حفظ این بنا اقدام شود».
كاخ «ورساي» از منظر ريیس سازمان میراثفرهنگی استان تهران ارزش تاریخی ندارد، نهتنها ثبت میراث فرهنگی نبوده بلکه هیچ اقدامی برای ارزشگذاری آن انجام نشده است. ساخت این خانه از اوایل سال 1340 شروع و تا اواخر دهه 40 یعنی حدود سال 1346 به پایان رسیده است كه مطابق با اسناد و مدارک، قبل از انقلاب 15 میلیون دلار قیمتگذاری شده بود. پردههاي اين خانه را از بلژيك آورده بودند و درهاي آن متعلق به يك قصر فرانسوي بود. دستگيرهها را نيز از روي يك مدل مربوط به صد سال پيش و بهصورت اختصاصي براي خانه ثابت ساخته بودند.
درختان كاخ«ورساي» سوخته و خشك شدهاند
کمیسیون ماده 7 کمیته باغات، این خانه را به عنوان «باغ» ثبت کرده است؛ درحالی که بخش عمده فضای سبز و درختان این خانه یک هکتاری در سالهای اخیر خشک شده و از بین رفته است. حال سوال اينجاست چگونه و توسط چه کسی عمده درختان کاج و غیرکاج این باغ سوزانده شده و از بین رفته است؟مالک فعلی و یا مالک قبلی باغ؟ این بنا،معماری ارزشمند شهر است و همانگونه که شکنجه گاه ساواک، موزه عبرت نامگذاری شد و ماندگارشد یا حوزه هنری که مسجد بهاییت بود با تغییر کاربری، رنگ و نشان فرهنگی و اسلامی به خود گرفت و به مکانی فرهنگی مبدل شد ولي واگذار نشد، این کاخ نيز باید با ثبت ملی ماندگار شود و برای آیندگان، نشانی از خانه تاریخی زمان پهلوی باشد.