همه سیاست ورزان و سیاست بازان در هر جایگاهی، فرزندان ایران زمین هستند. اینکه بسیاری از سیاست ورزان هدفی جز سربلندی، عزت، اقتدار و توسعه ایران زمین ندارند، انکار ناپذیر است. در ظاهر، برخی سیاستوزران انتصابی و انتخابی حقانیت و درستی رفتار، اظهارات، عملکرد و راهکارهای خود در امور گوناگون را با تکیه بر مفاهیم به اصطلاح انقلابی توجیه میکنند. بنا بر شواهد عینی و میدانی متعدد، استفاده از مفهومهاي به اصطلاح انقلابي موجب برخی بی نظمی ها و گاه سوء استفاد ها در مدیریت و اداره کلان کشور می شود.
تضاد ديدگاهها و ضربه به كشور
پر بیراه نیست اگر گفته شود، ریشه بسیاری از از اختلاف نظرهای پرهزینه میان سیاست ورزان و متنفذان انتصابی و انتخابی که موجب کندی، اخلال و گاهي بی حاصل شدن برخی تلاش های دلسوزان در مدیریت کلان کشور می شود، اندیشه ها و باورهایی است که مبتنی بر مفاهیم متناقض استوار است. بر خلاف منطق، کارآمدی و تحقق منافع و امنیت ملی است که برخی سیاست ورزان انتصابی و انتخابی در هر جایگاهی بنا بر اهداف سیاسی خاص فردی و گروهی، هر مفهومی را که صلاح دیدند بهکار بگیرند.
جهانی که در آن، مفاهیم تعاریف مشترکی نداشته باشند، جهان بیقانونی، هرج و مرج، نا امن، خوف انگیز و... خواهد بود. همه، به ویژه متنفذان، سیاست ورزان و مقامات انتصابی و انتخابی باید درک کنند و بپذیرند که مفاهیم، محتوا و تعاریفی جهان شمول دارند. اینکه به صلاح تکتک شهروندان ایران زمین است تا مفاهیم، دارای تعاریفی مشترک و مورد قبول همه شهروندان داشته باشند.
لزوم بهروزرساني مفهوم انقلابيگري
خوب است كه روحيه انقلابيگري در جامعه وجود داشته باشد ولي بايد دانست، انقلاب سال 57یک واقعه تاریخی بود و چهار دهه از آن گذشته است. دلبستگی، مراجعه و بهکار گیری اندیشه ها، اظهارات، عملکرد و احساسات مربوط به دوران انقلاب به ویژه با اهداف فردی و گروهی، منافع و امنیت کشور را با مخاطرات غیر قابل جبران روبهرو می کند.
پر بیراه نیست اگر گفته شود، برای قانونمند کردن رفتار، اظهارات و عملکرد همه سیاست ورزان، صرفنظر از جایگاه و گرایش های سیاسی، ضروری است تا متخصصان زبان شناسی، علوم سیاسی، جامعه شناسی و ... تبیینی کاربردی و شفاف از مفهوم یا واژه انقلاب وانقلابيگري تدوین و به بازار سیاست ورزی عرضه کنند. تا عرصه سیاست ورزی را از آشفتگی و به ویژه سوء استفاده های برخی سیاست بازان از واژه انقلاب و انقلابيگري مصون بدارند.همه شهروندان ایران زمین انقلاب کرده و همه شهروندان، هشت سال در مقابل متجاوز خارجی از ایران زمین دفاع کردند. انقلاب و دفاع از ایران زمین متعلق به یک گروه یا گرایش خاص نیست که به اعتبار آن امتیازات ویژه یا حقانیت فرا قانونی داشته باشد.
تفاوتهاي يك واژه
شاید تبیینی بسیار مختصر و ساده از مفهوم انقلاب قدری به شفاف کردن این مفهوم یاری رساند. انقلاب پدیده ای اجتماعی است که در سرپیچی شهروندان از نظام حاکم بر جامعه، نمود پيدا ميكند. این سرپیچی به شکل رفتار خشونت آمیز شهروندان، بی قانونی، بی ثباتی ، تخریب و مختل و گاهي منهدم کردن نهادهای حکومتی بروز می یابد. شهروندان ناخشنود از شرایط اجتماعی و زندگی عینی، اهداف و آرمان هایی را برای تغییر و بهبود شرایط خود ترسیم میکنند و برای تحقق اهداف و آرمانهایی که نوید زندگی بهتری را می دهند، علیه نظام حاکم به مخالفت بر میخیزند. بنابراین، بسيار ضروری و حیاتی است تا میان اهداف و آرمان های انقلاب و خود رخداد انقلاب، تفکیک قایل شویم. اینکه پدیده انقلاب محدود به زمان و مکان است اما اهداف انقلاب، بلند مدت و زمانبر بوده و ممکن است تحقق آنها، ده ها سال طول بکشد.بعد از گذشت چهاردهه از انقلاب و تثبیت نظام، ضروری است تا مفاهیمی چون توسعه، سازندگی، روابط سودمند با کشورهای دیگر، انسجام و تفاهم ملی، قانونمداری، رفاه، ثبات، شادی و... جايگزین مفاهیم قديمي شوند.
قانون لازمه زندگي امروزي
از سوي ديگر مفاهیم نوع نگاه کلان ما به امور گوناگون شخصی و اجتماعی هستند. ازاینرو در صورت عینی نبودن نگاه ما به امور گوناگون، اجتناب ناپذیر خواهد بود که اهداف و راهکارها، طرح ها و راهبردهایی که برای تحقق اهداف فردی و اجتماعی در همه حوزها بر می گزینیم، خطا و آسیب نداشته باشد.از آنجاکه جهان هستی پیوسته و بی وقفه در حال حرکت، تحول و تکامل است، ناگزیر، نگاه ما نسبت به امور گوناگون اجتماعی و فردی باید پیرو قانون حرکت، تحول و تکامل باشد. یگانه عامل انواع مشکلات شهروندان ایران زمین در حوزهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، علمی، دفاعی، صنعتی، تجاری، روابط بین الملل و... عدم پیروی مفاهیم ذهنی و نگاه برخی نخبگان به ویژه سیاست ورزان از قانون حرکت، تحول و تکامل امور گوناگون است.مفاهیم، معطوف به یک شرایط عینی هستند. در مفهوم سازی شرایط ملموس و عینی تبدیل به داده ها، تصورات یا ادارکات ذهنی می شوند. بر این اساس، مفهوم انقلاب معطوف به شرایطی است که در آن شهروندان اقدام به تخریب نهادهای قانونی و حاکمیتی میکنند. در فرایند انقلاب، شهروندان به دلایل گوناگون ایدئولوژی نظام حاکم را نمیپذیرند. از اینرو به شیوه های گوناگون تلاش میکنند نظام حاکمیتی مستقر را تغییر دهند.
خلط مفهوم و روزنه مشكلات
استفاده از مفاهیم سنتي بعد از گذشت چهار دهه، خلط معنا بوده که ریشه برخی از مشکلات مهم کشور است. انقلاب، چهار دهه پیش رخ داد، پیروز شد و خاتمه یافت. حال باید از مفاهیم توسعه، اقتدار، ثبات و... با روحيه انقلابي استفاده کرد. هر مفهومی، اندیشه ها، رفتار، اظهارات، عملکرد و...خاص خود را می طلبد. بی شک یکی از دلایل اختلافات میان جناح ها و متنفذان سیاسی انتصابی و انتخابی، خلط تعاریف است. جناح های گوناگون بر اساس مفاهیم متفاوت و متناقض می اندیشند و عمل می کند و برخی ها که خود را انقلابی می پندارند اظهارات، عملکرد و راهکارهای خودساخته را انقلابي ميخوانند و اين در حالي است كه معناي انقلابي بودن متفاوت است.
برخی دیگر که معتقدند انقلاب در سال 57 بهوقوع پیوست و به سرانجام رسیده بر این باورند که باید بر اهداف انقلاب مانند، توسعه، اقتدار، رفاه، امنیت شادی و... تمرکز کرد. که به نوع دیگری از اندیشه ها، عملکرد و اظهارات متکی هستند.
فريب مدعيان انقلابيگري را نخوريم
در شرایط بسیار آشفته، بی ثبات و خطرناک خاور میانه که کشورهای فرامنطقه ای در پی کسب منافع و نفوذ خود در این منطقه حساس هستند، منافع و امنیت ملی به شدت نیازمند انسجام، ثبات، توسعه، تفاهم، همکاری، اولویت منافع ملی بر منافع فردی و گروهی در کشور و میان متنفذان و سیاست ورزان انتصابی و انتخابی است، بنابراين نبايد اجازه داد كه برخي با سياستهاي جناحي خود و با سوءاستفاده از واژگاني مانند انقلاب و انقلابيگري، به ضرر انقلاب و مردم حركت كنند و هزينههاي كشور را با اقدامات فراقانوني و خودسرانه بالا ببرند.