قانون-نيلوفر رضابندهلو
این پرسش که کودک چگونه علوم جدید را یاد میگیرد و قوانین و ارزشهای اجتماعی چگونه در او نهادینه میشوند، یکی از مسائل اصلی در آموزش و پرورش است. بر همین اساس، نظریههای مختلفی توسط متخصصان و متفکران حوزههای مربوط تدوین شدهاست . یکی از این نظریهها، یادگیری از طریق مشاهده است(یادگیری مشاهدهای) که شیوهای موثر و فراگیر در تعلیم و تربیت کودکان بهشمار میرود و باعث میشود کودک برای تصمیمگیری در مورد آنچه باید انجام دهد، به جای آنکه تنها به تجربیات گذشته خود تکیه کند ازمشاهده رفتار دیگران ایده بگیرد.
واضح است که در این نظریه، یادگیری مشاهدهای به معنای تقلید نیست. برای مثال، مشاهدهكننده بعد از ديدن سوختن دست یک فرد با آب جوش، دست خود را در آب جوش نمیگذارد تا تاثیر آن را ببیند. به نظر میرسد اگر یادگیری از طریق مشاهده نبود، فرآیند یادگیری وقت بسياري ميگرفت و دشوار پیش میرفت و نیاز به آزمون و خطای بیشتر داشت. در حالی که توجه به تجربههای دیگران میتواند در کنار یادگیری مستقیم و کلاسیک، روند آموزش را به شکل چشمگیری بهبود ببخشد. گردشگری از این جهت که میتواند سازندهترین و سودمندترین شرایط را برای مشاهده کردن فراهم کند، بسیار مورد توجه صاحب نظران و فعالان تعلیم و تربیت کودکان است.
ایجاد فرصتهای متنوع و هدفمند، فراهم کردن محرکهای بیرونی بیشتر وآماده نمودن بستری مناسب برای نشان دادن کاربرد مفاهیم آموزش داده شده، از مواردی است که گردشگری میتواند برای خدمت به آموزش کودکان ارائه کند. در این فضای فراهم شده، کودک این امکان را دارد که به دور از محیط اغلب یکنواخت کلاس درس، به مشاهده نزدیک و حتی لمس پدیدهها بپردازد. اما آیا صرف مشاهدهكردن برای رسیدن به اهداف مورد نظر برنامهریزان آموزشی کافی است؟ آیا رو به رو شدن با الگو تضمین میکند که یادگیری صورت گرفتهاست؟ و این پرسش اساسی که: نقش راهنمای گردشگری در قالب مربی و معلم برای تامین اهداف آموزشی چیست؟
اولین قدم در فرآیند یادگیری مشاهدهای، توجه کردن به پدیدهها و الگوهاست و تا زمانی که کودک با دقت تمام به الگو توجه نکند، نمیتواند اطلاعات لازم برای یادگیری را کسب کند. در تورها و اردوهای آموزشی که برای کودکان طراحی میشود، وجود یک راهنمای با تجربه میتواند در سرعت بخشیدن و بهبود کیفیت آموزش بسیار تاثیرگذار باشد. کودک در صورت همراهی راهنما، قادر خواهد بود تا با دقت بیشتری به نشانهها توجه کند و از رویدادهای پیش آمده تحلیل و درک بهتری داشته باشد. به عنوان مثال برای آشنایی کودک با درختان، بردن کودک به جنگل به خودی خود موجب یادگیری نخواهد شد و اینجاست که مربی میتواند با مقایسه کردن فرم تنه درختان، اشاره به تفاوت برگها و حتی بوی متفاوت چوب و برگشان، نشان دادن سوراخهای ناشی از کرم خوردگی درخت و مواردی از این دست، یادگیری را برای کودک تسهیل کند.
در دومین قدم برای یادگیری از طریق مشاهده، کودک باید اطلاعات به دست آمده را به کد تبدیل کند تا بتواند سادهتر به خاطر بسپارد و بعدها برای به یادآوری مطالب از آن کدها استفاده کند. راهنمای گردشگری یا مربیان کودک، میتوانند در ساختن رمزهای کلامی به کودکان کمک کنند و با ساختن خاطرههای شخصی، تصویرهای ذهنی مناسبی برای تحریک حواس کودک بسازند.
فواید حضور کودک در طبیعت
تجربه نشان میدهد، نه تنها کودکان بلکه افراد بزرگسال نیز در صورت داشتن تجربهای شخصی از مفاهیم، برای تجسم و بهخاطر سپاری رویدادها بهتر عمل میکنند. قصهگویی و داشتن روایتهای جذاب به همراه طراحی بازیهای مناسب و استفاده از ابزارهای متناسب با موضوع مورد نظر میتواند تاثیر بسیاری در کدگذاری اطلاعات کسب شده داشته باشد.
قدم سوم در یادگیری مشاهدهای، تولید رفتار است. در اغلب مواقع کودک توجه کافی به موضوع نشان میدهد و اطلاعات کسب شده را نیز رمزگردانی میکند اما به دلایل مختلف قادر به بازسازی آنها نیست. یکی از این موانع، محدودیتهای رشدی کودک است. کودکی که اعصاب و عضلات دست و انگشتانش آمادگی لازم برای خوب نوشتن را پیدا نکرده، فعالیت و تدریس معلم هیچ تاثیری ندارد. همچنین آماده نبودن کودک به لحاظ روحی و داشتن اضطراب و پریشانی، در یادگیری کودک اختلال جدی ایجاد خواهند کرد.
حضور در طبیعت میتواند این موانع را به نحو مطلوبی کم اثر یا حتی محو کند. داشتن فعالیتهای بدنی متناسب با موضوع تدریس، به رشد و تقویت جسمانی کودک کمک میکند و قرار گرفتن در کنار عوامل طبیعی مانند نور خورشید، گیاهان متفاوت، هوای آزاد و شنیدن صدای آب و پرندگان در رسیدن او به آرامش و امنیت روانی بسیار تاثیرگذار است. این قدم یکی از مهمترین مراحل یادگیری مشاهدهای است چراکه در این قدم، مربی راهنما میتواند عملکرد کودک را در مقایسه با آنچه باید بیاموزد، بسنجد و برای رفع نقایص اقدام کند.
آزمون و خطا برای کودکان
یکی از محاسن عمده گردشگری برای آموزش کودکان، این است که بودن در محیط طبیعی برخلاف کلاس درس و یا آزمایشگاه مدرسه، پر از تجربههایی است که کودک میتواند آنها را بیازماید و اغلب در صورت داشتن خطا، اقدام به تکرارشان کند.تجربههایی که به کشف و رشد استعدادهای کودک کمک میکنند، باعث پرورش عواطف او میشوند و زمینهای فراهم میکنند تا دانش و آگاهی کودک نیز تقویت شود. علاوه بر گسترش تجربههای فردی و گروهی، گردشگری میتواند تخیل کودکان را نیز برانگیزد و سبب شود یادگیری در متعالیترین شکل خود، رخ دهد.اگر یادگیری را فقط حفظ کردن برخی واقعیتهای علمی قلمداد نکنیم و کسب معرفت و آگاهی را در فرآیند یادگیری لازم و ضروری بدانیم، حضور کودک در محیطهای طبیعی و اماکن تاریخی و فرهنگی میتواند اهداف یادگیری را در کاملترین شکل ممکن محقق کند. حضور و همراهی راهنمایان متخصص گردشگری کودک، میتواند در بهینهسازی فرصتهای یادگیری برای کودکان بسیار سودمند و اثربخش باشد. گردشگری بهدلیل آنکه، اغلب در محیط جدیدي اتفاق میافتد، ميتواند با چالشها و تنشهایی برای کودک همراه باشد و فراهم کردن فضایی آرام و به دور از اضطراب در این گونه موارد را میتوان از رسالتهای راهنمایان گردشگری کودک دانست.
کنش متقابل کودک با سایر کودکان
همراهی و هدایت مربیان آگاه به مبانی گردشگری، با کودکان میتواند این مزیت عمده را نیز در پی داشته باشد که به تعادلیابی و سازگاری کودک با همسالان خود جهتی سازنده بدهند. اگر چه در نظریات یادگیری، آموزش فردی بسیار مهم و مورد توجه است، کنش متقابل کودک با سایر کودکان نیز بسیاراهميت دارد. تعاملی که خودمداری کودک را کمرنگ و یا حتی رفع میکند و با افزایش درک کلامی اوکمک میکند تا در پذیرش دیدگاههای دیگران موفقتر باشد. به عنوان مثال: یک راهنمای گردشگری کودک با تشکیل گروههای کوچک و وضع قوانین متناسب، میتواند ضریب تنش و درگیری میان کودکان را به شکل تاثیرگذاری کمتر کند و با هدایت صحیح آنان در رشد مهارتهای اجتماعی نقش داشته باشد. شاید بتوان گفت، حضور هدفمند یک راهنمای متخصص در گردشهای کودکانه هم از آن جهت که فرآیند یادگیری را تسهیل میکند و هم به دلیل فراهم نمودن شرایطی ایمن و شاد برای انجام فعالیتهای برنامه ریزی شده، میتواند بسیار اثربخش و پیش برنده باشد . به همین دلیل میتوان تربیت راهنمایان گردشگری کودک را یکی از اصلیترین نیازهای این حوزه دانست.