قانون- معصومه ديودار
نخستین جرقههای شکل گیری مدارس طبیعت در ایران در ذهن عبدالحسین وهاب زاده زده شد. در این راستا سفرهایی برای حضور کودکان در طبیعت طراحی شد تا بتوانند به صورت مستقیم با طبیعت در ارتباط باشند و به کشف جهان پیرامون بپردازند. پس از مدتی کوتاه با توجه به ضرورت استمرار تجربه خود انگیخته کودکان در طبیعت، این فعالیتها منجر به تاسیس نخستین مدرسه طبیعت در دی 1393 در مشهدشد. در سه سال گذشته با رونق این مدارس، شاهد فعال شدن بیش از 55مدرسه طبیعت در سراسر کشور بودیم؛ چنانکه میتوان گفت به غیر از استان سیستان و بلوچستان، تاحدودي در تمام استانهای کشور، مدارس طبیعت فعال هستند. حال آنکه ممکن است این سوالات مطرح شود که تفاوت بین مدارس طبیعت و مدارس سبز چیست؟ این مدارس چه تفاوتهایی با مدارس عادی دارند؟ در مدارس طبیعت چه نوع یادگیری برای کودکان رقم میخورد و کودکان با چه مواردی آشنا میشوند و... ؛ از این رو «قانون بچهها» سراغ محمد(بهمن) عظیمی رفت تا بخشی از این سوالات را پاسخ دهد. محمد(بهمن) عظیمی، مدرس دانشگاه، پژوهشگر و فعال در حوزه مدارس طبیعت، چند سالی است که در دانشگاه شهید رجایی برای گسترش ایده مدرسه طبیعت تلاش ميكند. او در صدد ترویج ایده مدرسه طبیعت در دانشگاه و بین خانوادهها برآمدهاست و سعی دارد این نوع از فرصتهای یادگیری را به افراد جامعه معرفی کند. اوعضو شورای هماهنگی مدارس طبیعت ایران است و سفرهایی برای خانوادهها و کودکان آنها برای تجربه طبیعت تدارک میبیند.
تفاوت مدارس طبیعت با مدارس سبز در چیست؟
تفاوت بنیادی وجود دارد؛ تفاوت در نگاه به کودک و شیوه یادگیری و الزامات رشد کودک. در مدارس سبز، دانش آموزان درخصوص مسائل، موضوعات و مفاهیم محیط زیست آموزش میبینند. این مسائل میتواند درکتابها و برنامههای درسی آنها قرار گیرد یا از طریق پوستر و آموزشهای مستقیم و غیر مستقیم، مشارکتی و... در اختیار آنها قرار داده شود. در واقع موضوعات محیط زیست در جریان آموزش روزانه دانش آموزان قرار میگیرد. اما در مدارس طبیعت، بچهها به طبیعت برده میشوند و بر اساس تمایل ذاتی که به طبیعت و عناصر جاندار دارند، برای یادگیری درباره جهان اطراف، درباره خودشان و درباره دیگران از طریق تعاملات خودانگیخته بازی گونه برانگیخته می شوند.
در مدارس سبز، محیط زیست و مشکلات آن، موضوع درس و آموزش است. در مدارس طبیعت، طبیعت بستری برای یادگیری و تجربه است. این امر نه تنها در رشد و شکل گیری هویت بومشناختی کودک موثر است بلکه این ادعا وجود دارد که افرادی که در کودکی این فرصت را دارند که به صورت خود انگیخته در فضاهای طبیعی حضور داشته باشند، در بزرگسالی تمایلات حفاظتی قویتری از محیطهای طبیعی خواهند داشت.
در مدارس طبیعت، آموزش چگونه اتفاق میافتد؟
آموزش در مدارس طبیعت پر رنگ نیست و شاید بتوان گفت وجود ندارد. پرورش، مقدم بر آموزش است. برای آنکه در بزرگسالی افرادی داشته باشیم که خود راهبر، خود اتکا، متکی به نفس و دوستدار طبیعت باشند، نیاز است تا کودکان سنین پایین تجربه مستقیم و خودانگیخته در قالب گروههای طیف سنی متنوع و در ذیل بازی های ساختار نیافته در بستر طبیعت داشته باشند. معتقد هستیم در سنین 3 تا 12 سال باید به کودکان اجازه دهیم تا بر اساس میل، فعالیت و عمل خودشان در طبیعت، اوقات نامحدودی را سپری کنند تا بسترهای انگیزشی و عاطفی نسبت به خودشان، دیگران، سرزمین و طبیعت در آنها ایجاد شود؛ از این رو از آموزش مستقیم پرهیز میکنیم.
به کودکان اجازه میدهیم از طریق حضور در طبیعت و تعامل با سایر کودکان، حیوانات، گل و گیاه، اشیا و... تجربیات بسیاری را کسب و به رشد همه جانبه(عاطفی،اجتماعی،حرکتی و شناختی) دست پیدا کنند. البته تسهیلگران نیز موظف هستند در صورت نیاز و فقط بنابر خواست کودک، به او کمک کنند تا آنچه نیاز است، یاد بگیرد. مدارس طبیعت، فضا و بستر را برای رشد جامع و یادگیری خودراهبر برای کودکان مهیا میکنند.
در عصر حاضر از یک سو با تک فرزندی شدن خانوادهها رو به رو هستیم و از سوي ديگر با حضور تکنولوژی، بچهها در فضای مجازی غرق شدهاند. به نوعی میتوان گفت کار گروهی و حضور در گروه رو به فراموشی است. از منظر مدارس طبیعت، به حضور در گروه و تعامل با یکدیگر اشاره داشتید. از لزوم حضور کودکان در گروه و تعامل با سایرین برایمان بگویید.
انسان، موجودی اجتماعی است؛ از این رو در مدارس طبیعت، با عدم دخالت در فعالیت کودکان و ایجاد بستر برای بازیهای ساختار نیافته، زمینه های رشد بخشهای اجتماعی مغز مهیا میشود. از این رو بازیهای ساختار نیافته در مدارس طبیعت، نقش پررنگی دارند. بازی توسط بچهها آغاز، ادامه و در نهایت هر گاه خود آنها خواستند، پایان مییابد. بچهها برای پیش بردن بازی با یکدیگر مذاکره، بحث و تعامل میکنند. تحقیقات نشان میدهدچنین بازیهایی به شدت در موفقیتهای اجتماعی و تحصیلی افراد در آینده تاثیرگذار است. با تکفرزندی شدن خانوادهها، فرصتهای تعامل و کنش ساختار نیافته و خود انگیخته در مدارس، محله و خانواده محدود شده، از این رو نیاز است تا بستر چنین عوامل موثري بر رشد تقویت شود. در مدارس طبیعت، فرصت برای کسب مهارتها و توانایی اجتماعی مهیاست اما اجبار وجود ندارد. درواقع مانند مدارس رایج و رسمی که همه دانشآموزان باید از دستورالعملی یکسان پیروی کنند، با دانش آموزان رفتار نمیشود. فرصتی به بچه ها داده میشود تا آنچه درونشان هست، رشد و پرورش یابد. اگر کودکی نخواهد با جمع باشد اجباری برای پیوستن وجود ندارد، شاید تمایلات ذاتی او در مسیر دیگری است.
مدارس طبیعت مانند مدارس عادی، هر روز دایر هستند و بچهها باید در آن حضور داشته باشند؟
حضور در مدارس طبیعت به شرایط کودکان بستگی دارد. از آنجایی که در صدد تامین تجربه حضور در طبیعت برای کودکان هستیم، یکی از ساختارها خوب و قوی برای تحقق این امر، مدرسه طبیعت است. بسته به شرایط، بعضی کودکان پنج روز هفته به مدرسه طبیعت می روند و گروهی دیگر بعد از مدارس رسمی و بعضی کودکان فقط آخر هفته ها به این مدارس ملحق میشوند. اجباری برای آمدن نیست ولی کودکان روزهایی که میخواهند به مدرسه طبیعت بیایند قبل از والدین آماده و شال و کلاه کرد ه اند! امید است روزی مدارس طبیعت جایگزین دوره تحصیلی ابتدایی شود. در کشوری مانند فنلاندبا تاکید بر پرورش و کنار نهادن تحصیلات دلهره آور آموزش محور در دوران کودکی، به نتایج و موفقیتهای تحصیلی قابل توجه کودکان در بزرگسالیشان دست پیدا کرده اند.