قانون-امید فراغت/ کارشناس ارشد علوم سیاسی
تضادهای موجود جامعه، نگران کننده شده و کمتر کسی تحلیل درستی از ادامه روند موجود دارد. آنچه واضح و مبرهن است اینکه روند سیاسی موجود تابعی از سیاست های جهانی و منطقهای شده و کسی نمیتواند بگوید که بازیهای سیاسی منطقهای و ... برد_ برد است زيرا نتیجه، آنگونه كه بايد معلوم و مشخص نیست. به نظر ميرسد مسئولان يك نظام سیاسی، زماني میتوانند از بازیهای سیاسی برد_ برد سخن بگویند که مردم آن نظام سياسي نيز همین احساس را داشته باشند و همانگونه كه مسئولان ميانديشند، تصور كنند.
در كشور ما نيز بايد همين روند پيش برود و نظام سیاسی ایران اسلامی باید در فضای واقعیت زندگی کند و واقعیت هم چیزی نیست جز آنچه در تصور اکثریت ملت وجود دارد.
با توجه به رويدادها و اعتراضهايي كه اين روزها شاهد آن هستيم بايد صادقانه بپذیریم که تا حدودي و در برخي عرصهها نارضایتی بیش از رضایت و بیاعتمادی بیش از اعتماد شده است. با توجه به رويدادهايي كه همگان شاهد آن هستند بايد پرسيد كه آیا روش و منش اداره موضوعات جامعه توسط برخي از مسئولان درست بوده است؟! باید متوجه پیام غیرهمگونیها، نامتعادلیها و فاصلهها شد.
آیا برخي مسئولان كشور تحلیل درستی نسبت به واقعیتهای جامعه دارند؟! اگر دارند و نمی توانند رضایت عمومی ایجاد کنند، ناگزیر باید اعتراف کرد که مشکلات، ریشه در ذهنیت جامعه دارد و شاید باید گفت که مشکلات تاریخی، تصورات ملت را اینچنین كرده است!
اما اگر حاکمیت و حکومت، تحلیل درستی از فضای جامعه نداشته باشد باز هم این ایرادی به نادیدهگرفتن، کلام سازی و جملات سازی براي عدم رضایتمندی تلویحی مردم است که میتواند در نقطه ای که انتظارش نیست جریان عمومی پیدا کند.
همواره شنیده و خواندهایم که انسانهای هوشمند، قدرتمند و زیرک از نقطهای آسیبپذیر میشوند که به هیچ روی، وقعی به آن نقطه نمیگذارند زيرا هميشه تصور دارند که نسبت به آن نقاط، اشراف کامل دارند، حال می توان این تمثیل را به نظام های سیاسی سرایت داد. نظامهایی که احساس دارند بر همه چیز اشراف و تسلط دارند، بيشك نقاط آسیبپذیری آنان نیز می تواند همان تصورات به اصطلاح درست تمثیل ذکر شده باشد. کلید واژه هایی مانند فساد گسترده و سیستمی، بیاعتمادی، دروغ و ...که لغات رایج اکثریت ملت شده همان تصوراتی است که ممکن است پاشنه آشیل هر نظام سیاسی شود.