افعال، اعمال و ویژه خواری برخي فرزندان مقامات که به آقازاده ها شهرت یافته اند از بزرگترین آفات درخت سیاست واعتماد در ایران امروز است. ابعاد این پدیده که زمانی تنها به سطوح عالی محدود بود امروز گاهي در خرد ترین امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هم ریشه دوانیده است. فراترازآقازادگی، خویشاوند سالاری و باند وقبیله سازی هم که نوعی مافیای وطنی را تشکیل می دهند و چون گیاهی سمی در بخش های بزرگی از کشور ریشه دوانیده است. فرزندان مقامات فارغ از موارد استثنایی بهطور سیستماتیک گذرگاه های سیاسی و اقتصادی را قبضه می کنند و این روند به سایر حوزهها نيز تسری یافته است. در سینما فرزندان کارگردانان وبازیگران وارد چرخه شده اند و در فوتبال نيز شاهد همین رویه هستیم. جالب اینکه مربیان خارجی نيز که دست مارا خوانده اند وابستگانشان را راهی ایران می کنند و آب و نانی برایشان دست وپا می کنند. در امور خردتر نيز شاهد این گونه روابط خاص هستیم که البته هميشه منفی نیست. براي مثال صنف دکه داران تهران بيشتر متعلق به جغرافیایی خاص هستند یا رانندگی تاکسی در خطوطی خاص، سرقفلی گروهی خاص است. حال بهراستی ریشه این بیماری حاد که فغان برکنارماندگان و محرومان از ایل وآل را درآورده چسیت؟ البته شاید بتوان ریشه ها را در موارد زیر جستوجو کرد.
مفهوم پررنگ خانواده
از مفاهیمی که باوجود تمام ادعاها مبنی بر تزلزل یا تغییرشکلش به دلیل ورود الگوهای غربی همچنان پررنگ و پرنفس به حساب ميآيد، نهاد خانواده است. مساله اي که درپی فرد گرایی و مفاهیمی چون حریم خصوصی در غرب و حتی شرق دور کم رنگ شده است. اما در ایران نقش خانواده پررنگ بوده و خانواده تا سرحد جان حافظ منافع تک تک افراد خود است. در شرایط ناپایدار و دشوار اقتصادی و اجتماعی پدران وکمتر مادران پرنفوذ که عموم فرزندان نازپرورده را فارغ از توان اثبات خود در هرم سخت اجتماع میدانند تضمین آینده آنان را در دستور کار خود قرار داده اند. این نهاد مقدس در کنار همه زیبایی های خود این آسیب را نيز به همراه دارد ومتاسفانه تا سطوح باورنکردنی رسوخ کرده است و اصلاحطلبان که ادعای دموکراسی و مدرنیته دارند فرزندان سیاسیون این جناح را یا منصوب یا در لیستهای انتخاباتی تکرار می کنند و در یک تراژدی طنزآمیز دموکراسی را موروثی می کنند.
تاریخ ایلی و آلی
تاریخ سیاسی سرزمین بيشتر عرصه افراد و احزاب مستقل نبوده است و گروهها و خانواده ها بر مبنای گروه های وفاداری چون آل و ایل شکل یافته اند و قدرت و گوشه نشینی را تجربه کرده اند. اگر تاریخ را مرور کنیم تا قبل از قدرت گیری رضاشاه پهلوی تمام سلسله های ایران ریشه در ایلات داشتهاند که تشکل های خانوادگی بر مبنای نسبت خونی و میزان وفاداری شکل گرفتهاند و وفاداری و ماندن در چارچوب این گروهها آینده ثروت وقدرت و حتی حیات را تشکیل می داده است. در ایران پس از مدرنیته نيز شکل کار عوض شده اما ماهیت تغییر چندانی نیافته است. افراد محور سیاسی می شوند و بر حسب میزان وفاداری و نسبت مرید و مرادی افراد دور آن ها جمع می شوند و با رفت وآمد شخص سیاسی و صعود و سقوط افراد تعیین می شود.
ناپایداری شرایط و تامین آینده
واقعیت سیاسی ایران در تمام ادوار حکایت از ناپایداری بسیار دارد . بسیارند صاحبان ثروت و قدرتی که در کوتاه مدتی همه چیز را از کف دادهاند. شاید حکایت محمود احمدی نژاد و اوج قدرت و عزیزدردانگی اش و حکایت امروزش نشان گر همه چیز باشد. به همین دلیل افراد ترجیح می دهند در شرایطی که دستشان می رسد دست فرزندان و بستگان و وفاداران را در موقیت های تاثیر گذار بند کنند تا در روزگار سختی تنها نمانند و از سوی دیگر چون دوران کامیابی بيشتر کوتاه است از این فرصت استفاده کامل را کنند.
حکایت بیت ها
رسمی که در میان روحانیت ارشد از قدیم لازم بوده و وجود داشته است گاهی مورد سوء استفاده قرار گرفته وهزینه ساز بوده است. روحانیون که بيشتر در سنین بالا به مراتب بالای علمی می رسیدند کنترل بیت ها را بيشتر فرزندانشان بر عهده می گرفتند که گاهي وارسته و امانتدار بودند و گاهی نيز پرحاشیه و دردسرساز به ميشدند.
اصل وفاداری
در سیاست ایرانی در بيشتر دفعات اصل وفاداری بر اصولی چون ضوابط و لیاقت ارجح بوده است. زيرا وقتی ثروت و قدرت محدود است و بيشتر در دست قدرت رسمی تلاش، خیانت و حتی نمک نشناسی سکه رایج برای نیل به صندلی مقصود هستند به همین دلیل افراد ترجیح می دهند تا مورد اعتمادترین افراد را در اطراف خود منصوب کنند تا مقبول ترینها و محرم سر و رام بودن اصل بسیار مهمی در این گونه خاص زیست سیاسی است. حتی در سطوح بالای سیاسی نيز شاهدیم که روسای دفتر مقامات را فرزندان یا برادرانشان تشکیل می دهند که وفادارترینند وچشم وگوش مسئول مورد نظر را تشکیل می دهند.
پيشينه يك تفكر
به هر حال شاید این روزها نوای فامیل گرایی و آقازاده سالاری سکه رایج روز باشند اما عموم مردم نباید فراموش کنند كه در همیشه تاریخ این سرزمین این سکه رایج بوده است. شاید کمتر کسی بداند که عباس میرزا یکی از خوشنام ترین رجال سیاست ایرانی در عصر قاجار که بسیار هم ایران دوست بوده است در پایان شکست های غم انگیز و خفت بار ایران از روسیه که منجر به قرارداد گلستان و ترکمنچای شد در بند هفتم آن روسیه را متعهد به حمایت از تداوم سلطنت ایران و در اولويت حمايت از عباس میرزا می کند! در ظاهر جاگیر کردن جای اولاد و نزدیکان همیشه با شدت و ضعف در این ملک رایج بوده است و به نظر می رسد به عنوان یک فرهنگ شایع به آسانی قابل تغییر و اصلاح نباشد وتنها با مرور زمان و تغییر فرهنگ و نظارت رسانه ها و فضای مجازی قابل تعدیل تدریجی باشد البته اگر خود اهالی رسانه فرزندان و برادران مدیر مسئول نباشند.