محمود احمدینژاد بعد از آنکه از لحاظ شخصی و نظری، فاتحه تمام ارکان نظام (البته با یک درجه تخفیف برای عالی ترین مقام کشور)، را خواند، در یادداشتی از منتقدانش میپرسد: «آیا بهتر نیست که مخالفان به جای تخطئه و توهین و تهدید، پیشنهادهای عملی خود را عرضه كنند و قضاوت را به مردم که صاحبان اصلی کشور و انقلابند بسپارند؟ آیا بهتر نیست که این پیشنهادها در معرض اعلام رای مردم قرار گیرد تا نظر موافق یا مخالف خود را به طور رسمی ابراز كنند؟».
او مدعی است که پیشنهادش برای برکناری روسای قوا و برگزاری انتخابات بدون مهندسی شورای نگهبان، «برآیند خواست مردم بوده است». البته باید این را به او یادآور شد که انتخابات آزاد نيزخواست مردم بود. درست در انتخاباتهایی که او خود برگزار کننده آن بود. خواست مردم در سال 88 نيز همین بود و او با تمام توان در مقابلش ایستاد و مردمی که خواسته خود را بیان میکردند، «خس و خاشاک» معرفی کرد. اتفاقاتی که در حافظه مردم به مدد در حصر بودن سران اعتراضات و هزینههایی که فعالان سیاسی پرداخت کردند همچنان زنده است.
تفاوت دو رييس دولت
با این حال باید نکته دیگری را در کنار این مساله قرار داد. حسن روحانی در روز 22 بهمن (چند روز قبل از نامه احمدینژاد به رهبری) به بهترین نحو مراجعه به آراي مردم را یادآوری کرده و گفته بود: «قانون اساسی بنبستها را برداشته و ظرفیت بزرگی دارد و اگر در موضوعی با يكديگر بحث داریم، باید به اصل ٥٩ مراجعه کنیم که طبق آن باید به آرای مردم مراجعه کرد». واکنشها به این اظهارات بسیار تند بود. از حسین شریعتمداری تا تریبونهای نماز جمعه به روحانی حمله ور شدند. در همين راستا احمد خاتمی گفت: «هرگز به آرزوی خود برای رفراندوم نمیرسید». خبرگزاریهای خاص مصاحبههای زنجیرهای با هدف حمله به روحانی را در دستور کار قرار دادند. در مشهد نيز علمالهدی گفت: «چرا رفراندوم را مطرح میکنید؟ در این سیل چندمیلیونی که به حمایت از نظام آمدهاند، مردم را به رفراندوم حواله دادن، چه چیزی را به ذهن متبادر میکند؟ این مساله به ذهن تداعی میشود که شما طرفدار مردمسالاری سکولار هستید. اساس نظام و این انقلاب را بهخاطر خوشایند یک اقلیت لائیک وابسته به غرب، به باد اشکال نگیرید ».
اما چرا رفراندوم حسن روحانی تا این حد واکنش برانگیز بود اما پیشنهاد برچیدن بساط دموکراسی توسط احمدینژاد آنگونه که باید در رسانههای اصولگرا به آن پرداخته نشد؟ اگرمراجعه به آراي عمومی که حسن روحانی بیان کرده بد است، پیشنهاد محمود احمدینژاد یک فاجعه محسوب نمیشود؟ احمدینژاد که این روزها تلاش میکند نشان دهد با رهبری مخالف است و ژست اپوزیسیون بودن بگیرد، در یک تناقض باز دست به دامن رهبری شده و از او میخواهد تا آراي مردم را به حسن روحانی و مجلس به هیچ انگاشته و انتخاب مردم را ابطال کند تا او بتواند در آن شرکت کند. با این حال حامیان سابق احمدینژاد به این پیشنهاد نمیپردازند.
ادعاهاي بياساس
احمدینژاد در حالی از برآیند خواست مردم حرف می زند که هیچ مستنداتی برای آن ارائه نمیکند. این درحالی است که پس از انتخابات بحث بر انگیز 88 مردم در کف خیابان با صراحت ابطال انتخابات را خواستار شده بودند اما او در پشت شمارش آرا مخفی شده بود. رایهایی که بنا به افشاگری اخیر کدخدایی احمدینژاد در شب 25 خرداد و بعد از آن راهپیمایی میلیونی تلاش میکرد تا شورای نگهبان را تحت فشار گذاشته و سریعتر تاییدیه آن را بگیرد.
سكوتي تاملبرانگيز
گفتنی است شعارهای مردم برای رفع حصر در جریان انتخابات نشان میدهد که برآیند خواست مردم همچنان در مخالفت با اوست. با این حال چرا هیچ کدام از رسانههای اصولگرا این موضوعات را به او یادآوری نمیکنند؟
واقعیت این است که احمدینژاد پیشنهاد مراجعه به آراي عمومی را از سر ناچاری و دستپاچه مطرح کرد. چراکه بعد از اعلام رفراندوم توسط حسن روحانی احساس کرد از او عقب مانده است و برای به دست گرفتن فضا ناچارا آن را علنی و تندتر مطرح کرد، تا از رقابت با روحانی عقب نماند. مهمتر اینکه به خاطر داشته باشیم این نامه از سوی رهبری با بیاعتنایی مواجه شد. آن گونه که احمدینژاد ناچار شد نامه را به صورت علنی هم منتشر کند تا شاید واکنشهای بیرونی منجر شود رهبری پاسخ آن را بدهد.
سرگرمي پازل
نوشتن یادداشت اخیر را نیز در همین پازل باید ارزیابی کرد. او قصد دارد تا برای نامهاش جوابی دریافت کند،هرچند این جواب بسیاری تند باشد. این کار با هدف مشخصی انجام شده تا خود را پرچمدار «اصلاحات» معرفی کند. همانگونه كه اسفنديار مشايي مدتي است از عنوان «اصلاحات بنیادین» استفاده ميكند در آينده نيز بیشتر با آن روبه رو خواهیم شد و این واژه برای پروژه آینده آنها انتخاب شده است.