قانون- جشن و شادي جايگاه ويژهاي در تمدن كهن ايراني دارد، آيينهايي كه باوجود قدمت چند هزار ساله همچنان در ميان ايرانيان محبوب هستند. يكي از آنها آيين چهارشنبه سوري است. واژه چهارشنبهسوری در ایران باستان از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته و سوری به معنی سرخ حاصل شده است. در شاهنامه فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبه در نزدیکی نوروز دیده میشود که نشان دهنده کهن بودن جشن چهارشنبه سوری در ایران باستان است.
چهارشنبه سوری مقدمه عید نوروز است که در ایران باستان، قبل از فرا رسیدن سال نو و تحویل نوروز برپا میشده است. آتش نزد ایرانیان نماد زندگی، روشنی، تندرستی، پاکی، طراوت و بارزترین نماد خداوند در روی زمین است. افروختن آتش در چهارشنبه سوری در ایران باستان کنایه از راه یافتن روشنی معرفت در دل و روح است تا آثار اهریمنی و نامبارکی را از بین ببرد.ایرانیان باستان بسیار از جشن و شادمانی استقبال می کرده اند؛ بهگونهاي که در کتیبههای داریوش آثار جشن و سرور مشاهده می شود و ایرانیان آریایی پایبند به آیین زرتشتی اعتقاد داشتهاند که شادی آفریده اهورا مزدا و غم و اندوه آفریده اهریمن است.جشن چهارشنبه سوری در ایران باستان وابسته به دین افراد نيست و در میان پارسیان ارمنی، یهودی، مسلمان، ترکها، کردها و زرتشتیها رواج دارد.
آيين چهارشنبه سوري
جشن چهارشنبه سوری در ایران باستان با بوتهافروزی آغاز میشده است. ایرانیان باستان پیش از غروب آفتاب، بوتههای خار و گزن را جمعآوری میکردهاند و سپس آنها را روی بام، حیاط خانه یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» میگذاشتند. بعد از غروب آفتاب، زن و مرد و پیر و جوان گرديكديگر جمع شده و بوتهها را آتش میزدند و بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوتههای افروخته میپريدند تا زردی ناشی از بیماری و غم را از خود بزدایند و سلامتی و سرخی را با خود به خانه ببرند.
ایرانیان در حال پریدن از روی آتش، ترانههایی می خواندند:
«زردی من از تو ، سرخی تو از من؛ غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا».
خاکستر چهارشنبه سوری در ایران باستان، نحس بوده است زیرا مردم هنگام پریدن از روی آتش، زردی و بیماری خود را به آتش میدهند و در عوض سرخی و سلامتی آتش را به خود منتقل میکنند. زنان خاکستر را در خاک انداز جمع كرده و آن را از خانه بیرون می بردند و در سر چهارراه یا آب روان میریزند تا باد یا آب، آن را با خود ببرد. در بازگشت به خانه، در خانه را میکوبيدند و به ساکنان خانه می گفتند که از عروسی میآیند و شادی و تندرستی برای خانواده به ارمغان آوردهاند.
فالگوشي در چهارشنبه سوري
یکی از سنت ها در شب چهارشنبه سوری در ایران باستان، فال گوش ایستادن و گوش کردن به حرف های رهگذران است که در سرنوشت تاثيرگذار بوده است. زنان و دخترانی که آرزويی دارند، در غروب شب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون میروند و در سر گذر یا سر چهارسو میایستند و گوش به صحبت رهگذران میسپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبت کردن رهگذران تفال می زنند. اگر سخنان رهگذران شاد و دلنشین باشد، برآمدن حاجت و آرزوی خود را می پندارند اما اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسیدن به آرزو را در سال نو ناممکن می پندارند.
کوزهشکنی در چهارشنبه سوری
یکی دیگر از سنتها در شب چهارشنبه سوری در ایران باستان گذاشتن مقداری زغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به علامت شور چشمی و سکه به نشانه تنگدستی در کوزهای سفالین است و سپس هر یک از افراد خانواده، یک بار کوزه را دور سر خود میچرخاند و آخرین نفر، کوزه را بر سر بام خانه میبرد و آن را به کوچه پرتاب میکند و میگوید:«درد و بلای خانه را ریختم توی کوچه».
آتشبازي ناصرالدينشاه
در زمان ناصرالدین شاه آتش بازی در شب چهار شنبه سوری به وسیله فرانسوی ها در ایران رواج پیدا کرد. در ابتدا آتش بازی به منظور سرگرمی شاه انجام می شد و پس از آن مردم نيز در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آتش بازی در میدان توپخانه صادر شد و کم کم به شکلی امروزی شکل گرفته است.
شال انداختن در چهارشنبه سوری
شال اندازی از دیگر مراسم شب چهارشنبه سوری در ایران باستان است. جوانان چندین دستمال از جنس حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره می زنند و از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر درست می کنند. سپس یک سر طناب را خود در بالای بام در دست میگیرند و سر دیگر را از راه پلکان خانه ها، از روی دیوار یا از روزنه دودکش وارد منزل می کنند و آنگاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان می سازند. صاحبخانه که منتظر آویختن چنین شالهایی است، به محض دیدن طناب رنگین، هدیه ای در گوشه شال می گذارد و گره ای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه می سازد که هدیه چهارشنبه سوری آماده است. شال انداز شال را بالا می کشد و آنچه در شال است، هم هدیه چهارشنبهسوری و هم فال به حساب میآید. اگر سکه نقره باشد نشانه سپیدبختی، انار نشانه کسرت اولاد در آینده و گردو نشانه طول عمر بوده و اگر هدیه نان باشد آن نشانه نعمت است، شیرینی نشانه شیرین کامی و شادمانی ، بادام و فندق نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواری ها، کشمش نشانه پرآبی و پربارانی سال نو است.
آش در چهارشنبه سوری
در ایران باستان به منظور برآورده شدن حاجت یا بهبود یافتن بیمارشان، نذر میکردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» یا «آش بیمار» میپختند. اندکی از آن آش را بیمار می خورد و مابقی را نيز در میان فقرا پخش میکردند.
قاشق زنی در چهارشنبه سوری
قاشق زنی از دیگر مراسم چهارشنبه سوری در ایران باستان است که دختران و پسران جوان انجام میدادند. در این رسم، دختران و پسران جوان چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به هفت خانه دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشق هایی که به کاسه ها می خورد به در خانه آمده و چون میداند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، بنابراین شیرینی، برنج، آجیل یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. دختران نیز امیدوارند زودتر به خانه بخت بروند.
آجیل مشكل گشا در چهارشنبه سوری
یکی از مراسمهاي شب چهارشنبهسوری در ایران باستان، پخش کردن آجیل مشکل گشاست. زرتشتیان به این آجیل هفت مغزینه لرک یا گهنبار میگویند که شامل هفت مغزینه یا میوه خشک همچون کشمش، انجیر، پسته، نارگیل، بادام، سنجد، نبات و گردو است. زنانی که نذر داشتند در شب چهارشنبه سوری در ایران باستان، آجیل هفت مغز را میان دوستان پخش كرده و به هنگام پاک کردن آجیل، قصه معروف به قصه خارکن را نقل میکردند.
پاكي با آتش
ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که نباید چرک و آلودگی سال کهنه را تحویل سال جدید بدهند و چون رفع همه آلودگیها با شستوشو امکانپذیر نبوده است، بنابراین علاوه بر آب به آتش نیز روی میآوردند. در ایران باستان آتش مظهر پاکی است؛ بنابراین با آتش زدن به از بین بردن لوازم غیر قابل استفاده و ضد عفونی کردن محل زندگی خود میپرداختند. همچنین دود حاصل از آتش، براي از بین بردن حشرات نیز مفید بوده است.
چهارشنبه سوي ميان اقوام ايراني
برگزاری چهارشنبه سوری در ایران باستان بهاين صورت است که شب آخرین چهارشنبه سال ( یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سهشنبه )، بیرون از خانه و در فضایی مناسب، آتشی می افروزند و اهل خانه از روی آتش میپرند و با گفتن جمله: زردی من از تو، سرخی تو از من، تمام بیماری ها و ناراحتی های سال کهنه را به آتش می سپارند تا سال نو را با شادی و سلامتی آغاز کنند.
مراسم چهارشنبهسوری در استان های مختلف ایران درگذشته با اشکال گوناگوني صورت میگرفته است.
در استان فارس مراسمی همچون فالگوشی، نمک دور سر گرداندن، افروختن آتش، اسپند دود کردن دارند. در موقع اسفند دودکردن و نمک گردانیدن، زنان وردهای مخصوصی میخوانند. در شیراز برای گشودن بخت دختران و شکستن طلسم در شب چهارشنبه سوری به سعدیه میروند و آب چشمه را بر سر و روی دختران میریزند. زنان نیز با ریختن این آب به روی خود، معتقدند که مهرشان در دل شوهر بیشتر میشود.
در استان خراسان چهار نوع پلو می پزند و بین فامیل، همسایگان و فقرا پخش می کنند. این پلوها عبارتند از: عدس پلو، زرشک پلو، رشته پلو و ماش پلو.
مراسم کوزه شکستن در خراسان به این صورت است که درون کوزههای کهنه، مقداري نمک به نشانه شور بختی و مقداری ذغال به نشانه سیاهبختی و یک سکه کم ارزش و پول میریزند و تمام افراد خانواده آن را به دور سر میچرخانند و آخرین نفر کوزه را از پشت بام به کوچه پرت می کند و می گوید: درد و بلام توکوزه راه بیفته بره تو کوچه.در آجیل خراسانیها نمک وجود ندارد چون نمک را علامت شوربختی می دانند.
در استان گیلان در پنج منطقه پوشال برنج را با فاصله کنار يكديگر می چینند، سپس آنها را آتش می زنند و افراد هر خانواده از بزرگ به کوچک، سه مرتبه از روی آن میپرند. شب چهارشنبه سوری خورشت ترشه تره میپزند و آن را با کته، ماست و دوغ میخورند.در استان آذربایجان شرقی در شب چهارشنبه سوری در ایران باستان از بام خانهها بر سر عابرین آب یا گلاب می پاشیدند و معتقد بودند که آب پاشیدن، زندگی را با سعادت همراه میکند. آب پاشیدن از آداب دوران ساسانیان بوده و هنوز در میان ارمنیان و زرتشتیان ایران معمول است.
از دیگر رسومات ترک ها در چهارشنبه سوری فرستادن خُنچه از منزل داماد به منزل عروس است. در این خنچه میوه، شیرینی، گلدانهای پرگل، ماهی و خلعت برای خانواده عروس و خود عروس میگذارند.دختران دم بخت ترک هنگام پریدن از روی آتش میخوانند: بختم آچیل چهارشنبه، یعنی چهارشنبه! بختم را بازکن.
لرستانیها نيز هیزم را به هفت دسته تقسیم میکنند و با فاصلههای معینی در یک ردیف میچینند و آتش میزنند و با خواندن :زردی مه د تو، سرخی تو د مه، یعنی زردی من از تو و سرخی تو از من، از روی آن می پرند.
در روستاهای استان مازندران در شب چهار شنبهسوری، علاوه بر اسپند دودکردن و کشتی گرفتن، انواع آشها پخته میشود. یکی از این آشها «آش هفت ترشی» است که از هفت نوع سبزی و هفت نوع ترشی و هفت نوع حبوبات برای پخت آن استفاده میشود. آش دیگری که میتوان نام برد «گزنه آش» است که گزنه یکی از سبزیهای مصرفی آن محسوب ميشود. مردم این منطقه اعتقاد دارند که خوردن این آش بسیاری بیماریها و کسالتها را از بین می برد.