قانون- هر گاه بخواهیم از منش پهلوانی و اخلاق حرفی بزنیم، ناخود آگاه یاد اسطوره پهلوانی و اخلاق، آقاتختی میافتیم؛ مردي كه كشتي و اخلاق را با يكديگر تركيب كرد و پهلواني شد كه سالها پس از مرگش هنوز از او ياد ميشود.
پنجشنبه هفته گذشته، اتفاق تلخي در چارچوب رقابتهاي انتخابي تيمملي رخ داد. سعيد عبدولي در دومين مبارزه خود به مصاف ايمان انصاري رفت و در حالي كه دو بر صفر از حريف خود پيش بود، به دليل زدن ضربات سر به صورت حريف در جريان مسابقه، با واكنش حريف روبه رو ودر نهايت با راي داوران ديسكاليفه از رقابتها اخراج شد.
اين درگيري بيرون از تشك نيز ادامه پيدا كرد و برادران عبدولي با حمله به سمت انصاري، اتفاقات تلخي را رقم زدند تا ماموران نيروي انتظامي وارد درگيري شوند و اجازه ندهند ماجرا شدت بيشتري پيدا كند.
اتفاق جالبتر وقتي رخ داد كه برادر كوچكتر سعيد،يعني سامان عبدولي در چهارمين مبارزه خود مقابل محمد نوربخش به روي تشك رفت و در حاليكه تا ثانيههاي پاياني با حريف خود يك بر يك مساوي بود، به داوري اعتراض كرد و در نهايت با دو ضربه سر به صورت نوربخش، باعث شكافته شدن ابروي او و جاري شدن خون از صورتش شد.
اين اقدام در نهايت باعث شد داوران دو امتياز ديگر به نوربخش بدهند و درگيري ادامهدار شود.
سامان عبدولي در نهايت و پس از شكست به سمت حريف حمله كرد تا دوباره ماموران نيروي انتظامي وارد كار شوند و جلوي او را بگيرند.
رواج بياخلاقيهاي اينچنيني در ورزش كشتي كه همه آن را به پهلواني و اخلاقمداري ميشناسند، باعث شد تا سراغ كارشناسان برويم و از آنها بپرسيم چرا كشتي درگير چنين بياخلاقيهايي شده است.
چرا بي اخلاقي وارد كشتي شد؟
محسن كاوه/ مربي پيشين كشتي فرنگي
ماجراي درگيري برادران عبدولي در سالن كشتي در چارچوب رقابتهاي انتخابي تيمملي كشتي، اتفاق دردناكي بود كه رخ داد و نياز به واكاوي دارد. به طور كلي معتقدم سعيد عبدولي اشتباه كرده و نبايد مصداقمان درباره او باشد بلكه به نظرم بايد بياخلاقي در ورزش كشتي كه ركن پهلواني است، بررسي شود. البته نبايد فراموش كرد كه در واليبال، فوتبال و بسكتبال نيز اين اتفاقات رخ ميدهد؛ هرچند كه بسياري اعتقاد دارند مردم انتظار كمتري از كشتيگيرها براي ايجاد درگيري دارند اما به نظرم نميتوان ورزشكاران را از يكديگر جدا كرد و در هر ورزشي ممكن است اينگونه درگيريها اتفاق بيفتد. اميدوارم به سمتي برويم كه در آينده چنين مسائلي رخ ندهد. سعيد عبدولي از قهرمانان خوب و بينالمللي كشتي است و ميتواند الگوي مناسبي براي ساير ورزشكاران باشد. رسانهها، پيشكسوتان و همه فعالان در عرصه ورزش بايد به گونهاي تلاش كنند كه زشتيهاي ورزش كمتر شود و شاهد درگيري و دعوا در رشتهاي مثل كشتي نباشيم. به طور كلي ورزشكاران وقتي در عرصه رقابتها پا ميگذارند، دچار اتفاقات عجيبي ميشوند؛ ضربان قلبشان بالا ميرود، تماشاگران به آنها فشار ميآورند و انگيزه بالايي براي برتري در برابر حريف دارند. همه ما وقتي ورزش ميكنيم، گاه با دوستان صميميمان نيز درگير ميشويم. اين درگيري از روي غرض شخصي نيست يعني ما پيش از آغاز مسابقه برنامهريزي نكردهايم كه با حريفمان درگير شويم بلكه اتفاقات مسابقه باعث اين درگيريها ميشود. كشتيگيري مثل سعيد عبدولي به دليل آنكه چهره معروفتري است و جوانترها با او آشنايي بيشتري دارند، بايد بيش از ساير ورزشكاران، اخلاقيات را رعايت كند و كار دشواري را در پيش دارد. او پيش از اين نيز چندين بار دچار حاشيه شده اما هربار با پشيماني دوباره به كشتي بازگشته است. اين موضوع نشان ميدهد ورزشكاري مثل او، به عمد چنين كارهايي را نميكند بلكه تحت تاثير جو مسابقات قرار ميگيرد اما موضوع مهمتر اين است كه مربيان او وظيفه دارند آموزشهاي درست را در مواجهه با چنين شرايطي به او بدهند. بدون شك كشتيگيراني كه سعي دارند با درگيري و ايجاد حواشي، روح اين ورزش را آزرده كنند، درسهاي ابتدايي را آموزش نديدهاند. آنها نبايد فراموش كنند كه ما در كشتي افرادي مثل غلامرضا تختي را داشتهايم كه علاوه بر ورزشكار بودن، الگوي انساني بود و رفتارش هنوز در بين مردم زبانزد است. تختي تنها به كشتي گرفتن بسنده نكرد. او آموزش كشتي ديد اما در كنار آن سعي كرد اخلاقيات را نيز حفظ كند و براي ارتقاي آن بكوشد؛ بنابراين دعوا و درگيري در كشتي اتفاق مذموم و اشتباهي است كه نبايد رخ بدهد. معتقدم فدراسيون نيز بايد در چنين مواردي برخوردهاي لازم را انجام دهد. روح کشتی با پهلوانی و از خودگذشتگی گره خورده ا ست. کمیته انضباطی فدراسیون بايد با رفتارهایی که از سوی برخی کشتی گیران رقم خورد، برخورد کند. ما به هیچ وجه دوست نداریم روی تشک یا بیرون از آن شاهد درگیری ها باشیم زيرا حداقل در کشتی این مسائل قابل قبول نیست. بسيار خوشحالم كه در موضوع سعيد عبدولي، مديريتهاي مناسبي از سوي مسئولان سالن انجام شد و شرايط بدتر نشد زيرا من شنيدهام برادران او نيز وارد درگيري شدهاند. اگر اتفاقات بدتري رخ ميداد، بدون شك سعيد عبدولي خودش را نميبخشيد. همانطور كه پيش از اين نيز در فوتبال چنين اتفاقاتي رخ داده و باعث نااميدي مردم شده است. اين نااميدي به سادگي قابل بازگشت نيست و ممكن است سالها طول بكشد كه مردم چنين بياخلاقيهايي را فراموش كنند. مسئولان فدراسيون بايد بدانند برخورد درست و نه حذفي با ورزشكاراني مثل سعيد عبدولي مي تواند به افزايش اخلاق مداري و پهلواني در كشتي كمك و اين ورزش را از گزند اتفاقاتي كه در ساير ورزشها رخ ميدهد، دور كند. البته واقعیت امر این است که شاید ورزشكاران مقصر اصلی نباشند زيرا دیگر نه الگوی اخلاقی وجود دارد و نه اسطورهای که بتوانند از آنها یاد بگیرند. ورزش امروز جنگی برای بهدست آوردن پول و مسائل مادی است و متاسفانه به همین دلیل دیگر جایی برای مسائل اخلاقی باقی نمی ماند. قهرمان، افراد دیگر را به سوی خود میکشاند اما پهلوان افراد را به سوی خدا رهنمود میسازد، قهرمان معروف می شود اما پهلوان محبوب دلهاست. قهرمان تنها به خودش تعلق دارد اما پهلوان متعلق به مردم است، قهرمان با ترک دنیای قهرمانی فراموش می شود اما پهلوان جایگاه ابدی در قلب مردم خواهد داشت. ورزشكاران ما به ويژه ورزشكاران كشتيگير، بايد تلاش كنند به سمت پهلوان شدن پيش بروند. آنها وظيفه خطيري دارند و بايد به كمك يكديگر تلاش كنند تا افراد بيشتري جذب اين ورزش شوند. در مجموع اعتقاد دارم این قبیل اتفاقات به هیچ وجه در شأن و جایگاه کشتی به عنوان ورزش پهلوانی نیست و امیدوارم دیگر شاهد چنین اتفاقات تلخی در میادین کشتی نباشیم. مطمئن باشيد سعيد عبدولي و امثال او نيز پس از آنكه ضربان قلبشان پايين آمد و آرامتر شدند، به اين بياخلاقيها بيشتر فكر ميكنند و براي تكرار نكردن آن ميكوشند.
بذري نكاشتهايم كه درو كنيم
حسن رنگرز/ مليپوش پيشين كشتي فرنگي
در مورد سعيد عبدولي كه از وزن 77 به وزن 87 كيلوگرم رفت و در مسابقه اول خودش مهدي فلاح مدعي را پشت سر گذاشت، بايد با توجه به ظرفيتهاي فنياش نگاه دقيق و فني واقع بينانهاي داشت. سعيد عبدولي ميتواند در كنار دو ضلع ديگر، يعني حسين نوري و مهدي فلاح، اين وزن را به وزن مطمئني براي ما تبديل كند. بدون شك يك سري رفتارهاي عبدولي جاي دفاع كردن ندارد اما او سرمايه ملي ما محسوب ميشود و نبايد برخي مسائل را با نگاه سلبي و چكشي در مورد او ببينيم. در برخي مسابقات حق عبدولي ضايع شده و البته سبك كشتي او و رفتارهاي اعتراض آميزش بعد از راي داوران، مزيد برعلت ميشود. يعني او به گونهاي كشتي مي گيرد كه داوران تصور ميكنند از ضربات سر استفاده ميكند يا داور را فريب ميدهد و...؛ فراموش نكنيم كه عبدولي يكي از پرافتخارترين كشتي گيران فرنگيكار ماست. وقتي اين كشتيگير نسبت به رفتارش، با توجه به تنشها و حساسيتهاي مسابقات انتخابي تيمملي عذر خواهي ميكند، شايسته است ما نيز به پاس افتخار آفرينيها و زحمات او، اين عذر خواهي را بپذيريم. البته فدراسيون كشتي نسبت به مباحث انضباطي اختيار دارد. فيلم مسابقات موجود است؛ ناظر حقوقي نيز حضور داشته و خيلي راحت ميتوانند بر اساس مستندات اعلام نظر كنند اما تاكيدم بر اين است كه در همه برخوردها چه برخوردهاي رسانهاي و چه برخوردهاي احساسي كه در فضاي مجازي انجام ميشود، بايد افتخارات عبدولي را در نظر بگيريم. شايد گفته شود كه او اين رفتار را پيش از اين نيز انجام داده و ممكن است در آينده باز هم آن را تكرار كند. در اينجا بايد عرض كنم كه وقتي در نظام ورزش كشور ما تاكيد صرف بر مدال آوري و نتيجه محوري و نتيجه گرايي ميشود، وقتي در ردههاي پايه نسبت به ترويج و توسعه ارزشهاي فرهنگي، اخلاقي و پهلواني كوتاهي بينظيري ميكنيم، وقتي حوزههاي تصدي مسئوليت در وزارت ورزش و جوانان و ديگر بخشهاي مرتبط با ورزش كشور هيچ برنامه و راهبرد منطقي و واقعي ندارند و اسير روزمرگي هستند، وقتي در حوزه فرهنگي درگير كارهاي شعاري و نمادين هستند و...، شما نميتوانيد توقع داشته باشيد كه ما در حوزه اخلاقي و پهلواني ورزش، دستاوردي داشته باشيم. وقتي بذري نكاشتهايم، نميتوانيم محصولي درو كنيم. در اين مباحث غفلت كردهايم و هيچ رفتار عملياتي منطقياي نداريم. رفتار فرهنگي ما در نصب چهار پوستر و بنر و بادكنك و... خلاصه شده است. با اين روند و شرايط نميتوانيد توقع داشته باشيد كه قهرمانان ما خيلي متعهد و مقيد به ارزشها باشند؛ هرچند كه رفتارهاي نا بههنجار و پرخاشگري در ورزش( به خصوص در رشته كشتي)، رد است و خود جامعه كشتي و علاقهمندان به اين رشته، ورزشكار پرخاشگر را حتي با افتخارات بي شمار رد ميكنند. جامعه ورزش كشور از چنين شخصي بدون نگاه به عقبه، سوابق و مدال هاي او عبور ميكند اما اصل حرف من اين است كه خود ما در اين مساله اهمال كردهايم.
ما در ورزشمان از پرورش اخلاق غافل ماندهايم و به همين دليل نميتوانيم در اين موضوع سعيد عبدولي را مقصر اصلي بدانيم. فضايي كه امروز در ورزش قهرماني و بين ورزشكاران حاكم است و فضايي كه روي سكوها و بين تماشاگران ديده ميشود، به چه شكلي است؟ چقدر اين فضا با مورد مطلوب ما فاصله دارد و مورد تاييدماست؟ همه اينها مانند حلقه هاي زنجير به يكديگر وابسته هستند. نبايد آن را به صورت جزيرهاي ديد.
همه اينها از هم تاثير ميگيرند و بر هم تاثير ميگذارند؛ بنابراين بايد در موضوع پرورش اخلاقيات توسط متوليان آن، كار ريشهاي انجام شود. متولي اين كارحوزههاي فرهنگي كشور هستند كه بودجههاي آنچناني در اختيار دارند، معاونت فرهنگي وزارت ورزش و جوانان و كميتههاي فرهنگي فدراسيونهاي ورزشي متوليان اين كار هستند. متولي اين كار نظام آموزش و پرورش ماست كه دانشآموز را در اختيار ميگيرد و او را تربيت ميكند. آن چيزي كه خدا را شكر زياد داريم، متولي است! بودجه و اعتبار هم كه خداراشكر در اين بخش زياد داريم. تا جايي كه من اطلاع دارم، مجلس شوراي اسلامي در رديف بودجه سالهاي اخير به موضوعات فرهنگي به صورت خيلي جدي پرداخته است. منتها چيزي كه نداريم، مدير فرهنگي و آن چيزي كه نياز داريم، برنامه هاي موثر فرهنگي است. اكنون برنامههاي شامورتيگونه در حد نصب بنر و پوستر جواب نميدهد بلكه بايد برنامههايي با مطالعات دانشگاهي و بومي و بر اساس شناخت از مولفههاي فرهنگي كشور در دستور كار قرار گيرند. اين برنامهها ميتوانند اجرايي و موثر باشند.