گرگ در ذات خود نمی تواند دوست گوسفند باشد. رابطه کشورهای توسعه یافته صنعتی با کشورهای در حال توسعه از منطق رابطه گرگ و گوسفند تبعیت میکند. تنها تفاوت و ویژگی رابطه کشور ها این است که کشورهای توسعه یافته بهجای چنگ و دندان از خرد جمعی، علوم گوناگون در قالب فناورهای های کاربردی و دیپلماسی برای تسلط (شکار) کشورهای در حال توسعه استفاده میکنند. در بحث برجام، درست است که رفتار دونالد ترامپ غیر متعارف است، اما، او همان اهداف و سیاست هایی را دنیال می کند که دیگر رييس جمهورهای قبلی آمریکا در پی تحقق آنها بوده اند و خواهند بود البته با این تفاوت که ترامپ عملکرد و بیانی متفاوت از پیشینیان خود دارد.
شاید آگاهی از منطق و تاکتیک ترامپ بتواند راهکارهای کم هزینه و کاربردی برای واکنش ایران به عملکرد ترامپ در اختیار تصمیم سازان و تصمیمگيران سیاست خارجه قرار دهد. در بیشتر تصمیم های شناخته شده (قرارداد آب و هوایی پاریس، برخورد با کره شمالی، قراردادهای تجاری با مناطق گوناگون جهان از جمله ,NAFTA TPP و...)، دونالد ترامپ از توافقات موجود خارج شد اما نگفت که اصل یا موضوع توافقات را قبول ندارد بلکه گفت ما قراداد های جدید میخواهیم و حاضر هستیم دوباره مذاکره کنیم.
دونالد ترامپ یک فعال اقتصادی و تاجر بوده است. بنابراین با آداب و رسوم، تاکتیک ها و روانشناسی تجاری آگاهی دارد. در عالم تجارت، اگر عاملی تمام سرمایه یا دارای های یک فعال اقتصادی یا تاجر را تهدید کند و فرد تاجر در برابر عامل تهدید کننده توان کافی نداشته باشد، آنگاه، طبیعی است که فرد مذکور تلاش کند هر مقدار از دارایی یا سرمایه خود را که ممکن است، نجات دهد. بنابراین فردی که تمام دارایی ها یا سرمایه خود را در معرض نابودی می بیند و به این نتیجه می رسد که توان مقابله با عامل خطر به منظور حفظ یا نجات سرمایه خود را ندارد، منطقی است که تاجر اینگونه استدلال کند که بهتر است تلاش کنم هر مقدار یا درصد از سرمایه خود را که می توانم، نجات دهم. در چنین وضعیتی اگر فرد بتواند حتی چند درصد از دارایی یا سرمایه خود را نجات دهد، یک پیروزی تلقی میشود. به باور نگارنده، استدلال و رفتار ترامپ منطقی و کاربردی است. اما موضوعي که، ترامپ از آن آگاهی نداشته و تجربهاش را ندارد این است که تفاوت ذاتی میان منطق تجارت و منطق وطن دوستی و اولویت منافع و امنیت ملی بر منافع و امنیت فردی وجود دارد. عالم تجارت معطوف به نیازها، اهداف و خواسته های فردی است اما عالم سیاست معطوف به نیازها، خواستهها، عزت، سربلندی، اقتدار و... ملی است. در عالم تجارت، در صورت نیاز یا اجبار تاجر (با وجود دشواری)همه دارایی و سرمایه خود را رها میکند. اما در عالم سیاست و حاکمیتی تمام عناصر حکومت ها به ویژه نیروهای دفاعی، همراه با شهروندان برای حفاظت از«آب و خاک» نه فقط از تمامی خواسته، نیازها، دارایی های و...فردی بلکه از با ارزش ترین دارایی یعنی جان خود گذشت می کنند.با شعار، احساسات و نمایش(رفتار برخی نمایندگان مجلس) نمیتوان در مقابل آمریکا دستاوردهای ملموس حاصل کرد. درک جایگاه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، تجاری، نظامی و...آمریکا کار دشواری نیست. به باور نگارنده ایران باید از همان رفتاری که چین، اروپا و روسیه در مقابل آمریکا انجام داده و میدهند، پیروی کند. کم هزینه و کارآمد ترین راهکار مقابله با آمریکا توسل به خرد است. دیپلماسی نمود خرد در عرصه روابط خارجه است. دیپلماسی به بیان بسیار ساده به معنی درک و تشخيص عینی و کاربردی میدان عمل سیاسی یا روابط خارجه، تدوین اهداف و چیدمان توانایی ها، امکانات و منابع موجود به منظور حصول خواسته ها و نیازها ملی است. اینکه آمریکا یک استعمارگر است موضوع جدید یا غیر معمولی نیست؛ اینکه در ذات اسعمار گران است که از کشورهای ضعیفتر بهرهبرداری کنند هم طبیعی و به باور نگارنده ریشه در ساختار زیست طبیعی دارد.
برای مقابله با آمریکا، کاربردی و ضروری ترین پرسشی که باید مطرح شود این است که هدف روابط خارجه چیست؟ ما چرا می خواهیم با دیگر کشورها ارتباط داشته باشیم؟ پاسخ به این پرسش ما را به سوی پاسخ به پرسش دیگری هدایت می کند. اینکه، چگونه باید روابط بدون تنش و سالم با دیگر کشورها داشته باشیم؟ از آنجاکه در این موجز تنها قصد دارم به سوال دوم یعنی چگونگی بهبود روابط خارجه به صورت اجمالي پاسخ دهم، ساده و مختصرترین پاسخ به پرسش اول یعنی هدف روابط خارجه چیست، میتواند اینگونه باشد؛ هدف روابط خارجه تامین و تحقق منافع ملی است.
چگونه می توانیم رابطهای سودمند و بدون تنش با دیگر کشورها داشته باشیم؟ به باور نگارنده مفاهیمی چون صلح، آرامش اجتماعی، رفاه شهروندان و... برای بسیاری از اذهان سیاست ورزان و صاحب منصبان کشورهای خاورمیانه غریب هستند. حکومتها و عناصر حکومتی که ضرورت و اهمیت مفاهیم صلح، آرامش، رفاه و... را درک نکنند هرگزنمیتوانند سیاست ورزان یا صاحب منصبان خوبی باشند.
حکومت ها و شهروندان خاورمیانه هیچ دلیل قانع کننده بومی برای این همه چالش میان خود ندارند. خاورمیانه دارای مهم ترین و بیشترین عنصر(ذخایر) ادامه بقا یعنی انرژی است. حکومت ها و شهروندان خاورمیانه ملزومات ایجاد آرامش، رفاه، امنیت و شادی را دارند. تنها و تنها عامل انواع چالش های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... در خاورمیانه کشور های استعمارگر فرا منطقه ای هستند. کشورهای استعماری شرق و غرب از طریق عوامل نفوذی بومی در حکومت ها ریشه بیشتر چالش های خاورمیانه هستند. چرا درک این حقیقت برای برخی ها دشوار است. یکی از مولفههای بسیار مهم عقب ماندگی کشورها (حاشیه خلیج فارس) وجود سیاست ورزان و صاحب منصبانی است که مجریان اهداف و سیاست های استعمارگران شرق و غرب هستند که متاسفانه یک مشکل تاریخی است.
تنها راهکار آرامش، ثبات و رفاه در خاورمیانه کوتاه کردن نفوذ و حضور کشورهای استعماری فرا منطقهای و دستان پنهان آنها یعنی عوامل بومی نفوذی آنها در ساختار قدرت سیاسی کشورهای خاورمیانه است. اگر عربستان و دیگر کشور های خلیج فارس، عراق، سوریه، ترکیه، ارمنستان، گرجستان افغانستان و... آرامش، ثبات و رفاه داشته باشند، آنگاه نیازی به نیروها وتسلیحات نظامی آمریکا نخواهد بود. اگر نکات فوق پذیرفته شوند، آنگاه به باور نگارنده، مهم ترین اولویت راهبرد سیاست خارجه ایران باید تنشزدایی با همسایگان باشد. تنش با عربستان، آشفتگی درعراق، جهنم در سوریه و یمن، هرج و مرج در افغانستان و... بزرگترین چالشهای امنیتی و اصلی ترین موانع تامین و تحقق منافع ملی است.
به باور نگارنده، ایجاد روابط پایدار، کم هزینه و سودمند با چین، روسیه، اروپا و... به منظور دور زدن یا پرهیز از سیاست های آمریکا بدون تنش زدایی با عربستان، تلاش برای ایجاد ثبات و آرامش در عراق، سوریه، یمن و افغانستان تنها و تنها رویا های شیرین اذهان نگران است.
میتوانیم در صورت وجود اراده میان صاحب منصبان و کوتاه کردن(به فرموده مقام معظم رهبری) دست سیاست ورزانی که در خفا در زمین دشمن بازی می کنند، تنها در یک سال با تدوین و عملیاتی کردن یک استراتژی کاربردی مبتنی بر درک و تشخیص زمین بازی سیاسی در منطقه و فرامنطقه(نه اینکه همه چالش ها را بر طرف کرد) آرامش، امنیت، ثبات و مهم تر از همه امید به آینده را میان کشورها و شهروندان خاورمیانه ایجاد کرد.