بهدنبال طرح پرونده تخلفات موسسه مالی و اعتباری ثامنالحجج ماجرای سپرده 40میلیاردی یکی از نمایندگان مجلس نیز رسانهای شده و واکنشهای متفاوت و گستردهای را برانگیخت. هرچند با عنایت به مقیاس رانتخواریهای سالیان اخیر صحبت از سپرده 40میلیاردی بهعنوان دارایی کلان و مشمول پرسش معقول«از کجا آوردهای»، شوخی به نظر میرسد،بااینحال این پرونده از جهات مختلف ارزش تأمل بیشتر دارد که در این یادداشت به چند نکته مهم اشاره میکنم:
1 –«ثروتمند بودن» سندی برای مجرمیت فرد نیست و مهم شیوه ثروتمند شدن است که باید قانونی و قابلدفاع باشد. شهروندان ثروتمند باید توضیح و توجیه روشنی در پاسخ سوال معروف «از کجا آوردهای؟» برای نهادهای نظارتی و افکار عمومی داشتهباشند اما در این باب باید تفاوتی جدی بین صاحبان مقام و منصب با عامه مردم قائل شد. گروه دوم درصورتیکه پرونده یا اتهامی علیهشان مطرح شود، ملزم به پاسخگویی میشوند اما گروه اول باید همواره این حق را به افکار عمومی بدهند که اطلاعات کافی از عملکرد اقتصادی، سیاسی و مدیریتیشان داشتهباشند.
ازاینرو هیچ اشکالی ندارد که مردم از این نماینده محترم بخواهند گزارش روشنی از عملکرد مالی خود و منشأ این دارایی بدهد و این گفته سخنگوی هیات نظارت بر رفتار نمایندگان که دارایی این فرد در دوران قبل از نمایندگی ایجاد شده، برای رفع ابهام کفایت نمکند.
2 –نماینده محترم از زندگی مرفهی برخوردار است و این سپرده تمام دارایی او نیست. علاوهبراین او بهعنوان نماینده مجلس از حقوق و مزایایی که زندگی او را بهخوبی تأمین کند، برخوردار است. در چنین شرایطی از او که با ورود به میدان سیاست و پذیرفتن منصب نمایندگی مردم، مدعی دلسوزی برای کشور و فدا کردن منافع شخصی خود برای منافع ملی است، انتظار میرفت دارایی نقدی خود را با مشورت اهل فن در مسیری بهکار بگیرد که درعین حفظ ارزش آن در جریان تورمی و کسب سود معقول که البته با توجه به سطح معیشت وی نباید برایش چندان مهم باشد، بیشترین نفع را به جامعه برساند.
با فرض این که در این بررسیها هیچ موقعیت مناسبی به او معرفی نمیشد، او بهعنوان آخرین راهحل با دو گزینه مواجه میشد: سپردهگذاری در بانکها با سود بالای 20درصد آن ایام یعنی سالی بیش از هشت میلیارد تومان و سپردهگذاری در موسسه مالی و اعتباری با سود بالای 40درصد یعنی 16میلیارد تومان در سال. اگر یک شهروند عادی بر سر این دو راهی راه دوم و سود بیشتر را انتخاب بکند، از او چندان انتظاري نیست اما برای نماينده این خطای بزرگی است که همچون تاجری طماع و سودجو به دنبال بیشترین نرخ سود بگردد و از تحمیل هیچ هزینهای به اقتصاد کشور باکی نداشتهباشد.
3 – نماینده محترم از پرونده محرمانه موسسات مالی و اعتباری، مشکلاتی که برای کل اقتصاد کشور فراهم آوردهاند و اینکه فعالیت آنها مورداعتراض کارشناسان پولی و مالی کشور است، اطلاع کافی داشته،بااینحال با هدف کسب سود بیشتر، در آن موسسه سپردهگذاری کردهاست. بهبیان دیگر او هم به نگرانی و دغدغه کارشناسان و اهل فن که نگران درهم ریختن نظم پولی کشور بودند، اهميتي نداده و هم خطر سرمایهگذاری در یک موسسه فاقد مجوز را پذیرفتهاست. شاید علت این خطرپذیری اعتماد به «ارتباطات سازنده» و بهاصطلاح «بیمه بودن»سپردهاش بودهاست!
4 – نماینده متمول همواره در معرض این اتهام است که از وضعیت زندگی مردم و سختیهایی که اقشار کمدرآمد تحمل میکنند، بیخبر است. بيشك فردي که مصداق«سبکباران ساحلها» است از حال کسانی که بر تختهپارهای شناورند و گرفتار موج و طوفان تورم دورقمی، تجسم درستی نخواهندداشت. ازاینرو باید بررسی كرد که این نماینده محترم تا چه میزان با استفاده از تریبون مجلس در خدمت اقشار محروم جامعه بود و آیا دغدغههای او با دغدغههای موکلانش سنخیتی دارد؟!
گفتنی است نمایندگان مجلس نهم در دوسال و نیم پایانی دوران نمایندگی خود بیش از 3500 سوال و 11000 تذکر از وزرای دولت یازدهم مطرح ساختند که عمده آنها به مسائل سیاست خارجی، عزل مدیران وابسته به فلان جریان سیاسی و انتقاد از افزایش امکان دسترسی شهروندان به فضای مجازی برمیگشت! به بیان دیگر دغدغه آنان نه معیشت مردم و اقشار کمدرآمد بلکه نگرانیهای جریانهای خاص فکری و سیاسی بود.
5–احزاب و جریانهای سیاسی کشورمان برای تأمین هزینههای تبلیغات انتخاباتی خود با محدودیتها و شرایط خاصی مواجه هستند. به اینترتیب در انتخابات مجلس یا شوراهای شهر بخش مهمی از هزینه تبلیغات برعهده خود نامزد خواهدبود. در چنین شرایطی افرادی که توان مالی کافی برای تأمین هزینه تبلیغات را ندارند، کنار میروند و احزاب تمایل به انتخاب و معرفی نامزدهایی خواهندداشت که علاوه بر تأمین هزینه تبلیغاتی خود به منابع مالی حزب هم کمک بکنند.
به این ترتیب نمایندهای که فقط یک قلم از داراییهایش سپرده 40میلیارد تومانی است، گوی سبقت را از رقبای حزبی خود خواهدربود. به بیان دیگر انتخاب چنین نماینده متمولی به معنی حذف نامزدهایی است که چهبسا شایستهتر و دلسوزتر بودند. با کنار هم گذاشتن این نکات، میتوان پذیرفت که موضوع سپردهگذاری 40میلیاردی نماینده محترم مجلس، موضوعی عادی و کماهمیت نیست و باید مورد بررسی و ریشهیابی دقیق قرار گیرد.
سخن آخر اینکه مجلس باید عصاره فضائل ملت باشد و همیشه صادقترین، دلسوزترین، پاکدستترین، خردمندترین و شجاعترین فرزندان ملت بر صندلیهای آن تکیه بزنند و دغدغهای غیر از دفاع از حقوق ملت و سخن گفتن از جانب عموم مردم نداشتهباشند. برخوردهای حذفی و افراط در ردصلاحیتها موجب حذف چنین افرادی و برآمدن گروهی میشود که ممکن است عصاره فضائل ملت نباشند و بزرگترین نگرانی و دغدغهشان غیر از حفظ مقام و منصب خود و تأمین فرصت شغلی«نان و آبدار» برای فرزندانشان، کسب بالاترین نرخ سود برای داراییهایشان حتی به قیمت درهم شکستن اقتصاد ملی باشد.