قانون-علیرضا داوودی
سخنان آقای لاریجانی در مراسم رژه نیروهای مسلح در 31 شهریور احساسی را برمی انگیخت که بسیار مشابه همان احساسی بود که در روز سوم مهر هنگام شنیدن سخنان آقای روحانی ، در سازمان ملل در ما برانگیخت.
هردو سخنرانی وقتی خوب به گوش جان شنیده میشود ، به شنونده - بهویژه اگر ایرانی و دل بسته به انقلاب اسلامی باشد - یک حالت ناخوشایندی دست میدهد . این احساس از آن جهت است که به یک باره با سیگنالهای ناشناخته مواجه میشوید که از روحیه و رویکرد مقامات جمهوری اسلامی تاکنون دیده نشده است. البته که اشکالی به جمله بهکار رفته در سخنان نیست بلکه در روح حاکم بر سخنان ،یک نوع پیام ضعف مشهود است و از روحیه مقتدر و غرورآمیز خبری نیست.
این پیام به شنونده داده میشود که گویا سخنران درگیر یک دغدغه شدید است. به عبارتی دیگر ، گویا سخنران تلاش میکند خودرا از یک مخمصه یا بن بست ناگزیز، وارهاند. این همان است که برای یک ایرانی به ویژه وقتی مومن به انقلاب و دستاوردهای آن است ، نه تنها غرور آفرین نیست بلکه تا حد زیادی اسباب سرشکستگی محسوب میشود. در سخنان آقای لاریجانی در بندرعباس ، التماس برای دوستی و مهربانی از کشورهای عربی، آنهم در سالگرد جنگ موج میزند (جنگی که البته با پشتیبانی دلارهای نفتی همین کشورهای عربی مورد خطاب سخنران،بهمدت هشت سال علیه کشور ما شعله ور بود).یا اینهمه دم زدن از همکیشی و همسایگی و هم سرنوشتی با کسانی که دشمنی خود را همواره در هر مقطعی به شدیدترین وجه بهنمایش گذاشته اند، چه ضرورتی دارد. به راستی باکسانی که نیت خصمانه خود را در همین حادثه تروریستی در اهواز بهروشنی برملا کردند، چه جای نشستن بر سر سفره صلح و دوستی است. از طرفي جوهر سخنان آقای روحانی در نیویورک، در مجمع عمومی سازمان ملل آنهم بعد از آن حجم از شرارت که در سخنان ترامپ بود، چندان چنگی به دل نمیزد و اسباب غرورملی نبود. در آنجا نیز آقای روحانی هرچند عباراتی نیش دار در قوالب دیپلماتیک روانه ترامپ وطرف آمریکایی کرد ، اما در کلیت سخنان ایشان ، یک نوع تظلمخواهی از موضع ضعف به شنونده القا میشد.در یک کلام ، شنونده این سخنان هرکس باشد به این نتیجه میرسد که ایران البته مظلوم واقع شده است اما این مظلومیت هیچ ترحمی بر نمی انگیزد بلکه باعث روحیه دادن به دشمن ظالم میشود و درآمدي در نهایت به جیب سخنران نمی ریزد.
یک زمان مرحوم دکتر مصدق در همین جایگاه از مظلومیت ایران و ملت ایران در برابر استعمار پیر سخنانی گفتند که درتعادل قوای آن زمان بسیار ضروری و بجا بود ، اما آیا همان رويكرد و تظلم خواهی در شرایطی که اقتدار کشور ما اسباب بسياري از همین دردسرهای کنونی است ، درست است؟ البته که درست نیست و نتیجه عکس میدهد. آمریکا که با تحریمهای بسیار ظالمانه چشم به این دوخته است که روزی رهبران کشور ما از سر ضعف و اجبار بهسمت میز مذاکره با آنها بروند، با سخنان آقای روحانی به این نتیجه میرسد که تحریمها هنوز شروع نشده به نتیجه نزدیک شده اند. البته که دادن چنین سیگنالی نه واقعی و نه عقلانی است. به راستی همین است که سردمداران سیاست جنگ افروزانه در آمریکا را تشویق میکنند که در میتینگهای مختلف درکنار منافقان ظاهر شوند و از خط براندازی آن ها حمایت کنند و به آنها برای پیشبرد توطئههایشان علیه حاکمیت در ایران پر و بال بدهند.