متاسفانه مدیریت کشور در هر زمینهای ضعیف است. سازمان مدیریت بحران کشور نیز از این قضیه مستثنا نیست و در زمینه مدیریت مسائل ضعیف عمل کرده است.
البته بخشی از این ضعف مربوط به این است که کسی اعتقاد به کار کارشناسی و قانونی ندارد و افراد به مسائل نگاه حزبی و جناحی دارند که این موضوع زمینه ضعف مدیریتی در سازمانهای کشور را فراهم کرده و موجب شده تا سازمان مدیریت بحران نیز به صورت ضعیف و غیر حرفه ای با مسائل و بحران های کشور برخورد کند.
از طرفی نیز باید گفت که ساختار مدیریت بحران در کشور ما به خوبی تعریف نشده است چرا که اگر این ساختار تعریف درستی داشت، اکنون کارها به روال طبیعی و با روند قانونی خود پیش می رفت. بر همین اساس بهنظر میرسد سازمان مدیریت بحران هیچ سازوکاری برای انجام کارها ندارد.
البته لایحه ای در کمیسیون تصویب شده است تا برخی از ضعف های موجود در این سازمان را اصلاح کند و ساختارها به شکل صحیحتری ترمیم شوند. در حال حاضر مدیریت این سازمان تحت نظر وزارت کشور است که باید به معاون ريیس جمهوری واگذار شود.
از سوی دیگر یکی از مشکلات اساسی در سازمان مدیریت بحران کمبود بودجه است.
در واقع بودجه کافی در اختیار این سازمان قرار داده نشده است و به همین سبب این سازمان نمی تواند به درستی در زمینه مدیریت بحران ورود کرده و مسائل را حلوفصل کند.
برای کارکرد خوب و مناسب این سازمان ضروری است تا نیروهای امدادی در هر زمینه ای آمادگی لازم را داشته باشند و البته تجهیزات و امکانات لازم را در اختیار داشته باشند.
حتی برای انجام بهتر کارها لازم است تا این سازمان از یک ساختاری تشکیل شود و تصمیم گیرنده در این سازمان تنها یک نفر باشد. به عبارتی برای کارکرد بهتر این سازمان ضروری است تا تنها یک نفر تصمیم بگیرد و تمامی مجموعه ها در استانها در زمان بحران از این فرد حرف شنوی داشته باشند و هر دستوری راکه از وی صادر میشود به موقع انجام دهند و از مسئولیت خود شانه خالی نکنند. اما متاسفانه در حال حاضر ستاد مدیریت بحران از این قانون پیروی نمی کند و سازمان ها به صورت منسجم و هماهنگ شده کار نمیکنند.
براي مثال هلال احمر یک تصمیم جداگانه می گیرد و کار خودش را انجام میدهد، شهرداری با یک روال متفاوت عمل میکند و این نشان میدهد که سازمانها با هم هماهنگ نیستند.
در مجموع باید گفت که در کشور بحرانهای مختلفی وجود دارد و ماهیت این بحرانها نیز با یکدیگر متفاوت است و مدیریت این بحران ها با هم فرق دارد.براي مثال باید برای مدیریت بحران شیمیایی، زلزله، سیل یا حمله نظامی برنامه ای جداگانه داشت و به سبک متفاوتی با هر یک از این بحران ها برخورد کرد. در کل باید گفت که در هر استانی مدیریت بحران با استاندار است و استاندار باید به صورت هماهنگ با دیگر سازمانها عمل کند. اما در کل کشور این موضوع زیر نظر وزارت کشور است و باید این وزارتخانه در این زمینه خیلی قوی عمل کند.
البته باید گفت که اگر مدیریت این سازمان تحت نظارت خود ريیس جمهوری باشد و این سازمان به صورت مستقیم از ريیس جمهور دستور بگیرد تا نیروها را برای امداد رسانی بسیج کند، بيشك نتیجه خوبی از این موضوع می توان گرفت و هر بحرانی در کشور با شیوه صحیح مدیریتی به سرانجام خوبی خواهد رسید. اما تا زمانی که نهادهای مدیریتی بحرانها از جمله هلال احمر و نیروی انتظامی در این زمینه فرمانده مشترکی نداشته باشند، نمی توان به حل ضعفها و کمبودهای این سازمان امیدوار بود.