قانون-سعید پایدارفرد/ فعال دانشجويي
اينروزها مسئولان سخناني را به زبان ميآورند كه بايد در آنها تامل كرد. روزیکشنبه۲۲ مهر ۱۳۹۷، هنگام سخنرانی حسن روحانی در دانشگاه تهران، جمع گستردهای از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در واکنش به مهندسی سالن و در اختیار نداشتن تریبون برای انتقاد از عملکرد دولت، اقدام به برگزاری تجمعی اعتراضی مقابل محل حضور وی کردند. این دانشجویان با شعارهایی به نقد بحرانهای موجود در حوزههای اقتصادی و مدنی پرداخته و درخواست آزادی دانشجویان زندانی را داشتند. تجمع اعتراضی انجمن اسلامی که پس از سرکوب دانشجویان با گرایش سوسیالیستی و اعتراض کم تعداد بسیج دانشجویی، با پوشش گسترده رسانههای خبری مواجه شد، موجودیت، قدرت و پابرجایی این نهاد ۷۵ ساله را به رخ کشید.رسانههای خبری اصولگرا همانگونه که تصور میشد تجمع انجمن اسلامی را نادیده گرفتند، اما برخلاف موارد مشابه در سالهای گذشته، رسانههای اپوزیسیون نظیر بيبي سي و بنگاههای خبری با گرایش چپ نیز به آنها پیوسته و اقدام به بایکوت خبری یا تخریب این رخداد کردند.شاید عدم استقبال این رسانهها از اعتراض علیه بخش هایی از حاکمیت، در ابتدای امر عجیب به نظر برسد، اما با نیمنگاهی به حوادث رخ داده در سال گذشته میتوان به تحلیلی دست یافت.پس از اعتراضات دانشجویان چپ در دی 96 که منجر به دستگیری و صدور احکام طولانی مدت برای آنها شد، فضاي غالب رسانهای اینگونه القا میکرد که مردم از دوگانه اصلاح طلبی-اصولگرایی عبور کردهاند و به تبع آن در دانشگاه نیز دوگانه انجمنی- بسیجی به دوگانه چپ- بسیجی تبدیل شده است.در این راستا، اصلاح طلبان و نهادهایی مانند انجمن اسلامی آماج سختترین حملات قرار گرفتند.اگرچه نگارنده عبور جامعه از اصلاحطلبی دوم خردادی و به بن بست رسیدن اصلاحات مذکور را امری نزدیک به واقعیت میداند، اما یکسان دانستن بدنه اصلاحطلبان با اقتدارگرایان را به ضرر جامعه و آرمانهای صلحطلبانه میداند. بیتردید تخریب و نادیده گرفتن تلاشهای این افراد، نه تنها باعث بهبود فضای سیاسی بلکه منجر به از دست رفتن اندک پایگاههای منتقد و موثر در داخل کشور میشود.برای نمونه به یاد بیاورید پس از حوادث دی سال گذشته و حذف نیروهای چپ از دانشگاه، هیچیک از تشکلهای دانشجویی به اندازه انجمن اسلامی، آزادی دانشجویان را مطالبه نکردند؛دانشجویانی که از نظر مشی فکری شاید فاصله بسیاری با آنها داشته باشند.
از طرفی لازم به ذکر است اصلاح طلبان نیز به یک تغییر مشی جدی نیازمندند؛ چرا که آن نوع از رفورم مدنظر اصلاح طلبان، نشان داده که جز به تغییرات قطرهچکانی و روبنایی نمیتواند منجر شود. تغییراتی که در شرایط بحرانزده فعلی، نمیتواند مورد رضایت جامعه قرار گیرد.روشنفکران نزدیکتر به اصلاحطلبی و نهادهای مدنی مانند انجمن اسلامی به عنوان مجموعهای که در ۷۵ سال گذشته پرچمدار جنبش دانشجویی و دموکراسیخواهی بوده است، باید مرز خود را با قدرت حاکم و جریاناتی که در عمل حافظ وضع موجود هستند، مشخص کرده و مطالبات بهحق تمامی اقشار جامعه را بدون در نظر گرفتن ملاحظات قدرت پیگیری کنند.اصلاحطلبی در شرایط فعلی، تنها در صورتی میتواندموثر واقع شود که با تکیه بر همه اقشار جامعه، تلاش خود را در جهت اصلاحاتی ساختاری و پایا معطوف کند؛ بنابراین اصلاح طلبان باید بدانند تنها با دلخوش کردن به اعتراضاتی از قبیل تجمع 22 مهر، دیگرنمیتوانند مردم را کنار خود نگهدارند.به نظر ميرسد امروزه که جامعه در حال عبور از این سبک اصلاح طلبی است، مناسب باشد رهبران اصلاحات به جای تخریب مخالفان و ملاحظات جناحی، خود را با مطالبات بهحق مردم همراه کرده تا این گذار در حد امکان کمهزینه و عقلانیتر صورت گیرد.