ادعاهاي مسئولان سياسي كشور به حدي افزايش پيدا كرده است كه جامعه ديگر واكنش چنداني به اين رويكردهاي تاملبرانگيز نشان نميدهند. چندي پيش رييس صداوسيما كه اين روزها رسانه تحت امر او با آشفتگيهاي فراواني روبه رواست در اظهاراتي مدعي شده بود كه 80 درصد مخاطبان را به خود اختصاص داده است كه به نظر برگرفته از گزارشهايي است كه مانند بسياري ديگر از مسئولان به آنها نيز ارائه ميكنند. همه مردم ميدانند كه این روزها تلویزیون محلی شده برای تبلیغ و انجام برنامههایی که چندان بیننده ندارد اما برای این سازمان عریض و طویل کسب درآمد میکنند! مدیران منتظرند تا یک رویداد ورزشی شروع شود و پوشش آن رقابت را با مخلوطی از تبلیغات گوناگون به خرد بینندگان دهند به عنوان نمونه یکی از اپراتورهای همراه شما را دعوت به دیدن مسابقه میکند گویا اگر آن ها ما را دعوت نکنند دیگر فوتبالی برگزار نمیشود و ما هم میگوییم «اِ چرا ما رو دعوت نکردن؟!» در میان دو نیمه بازیکنان مطرح فوتبال خودی نشان میدهند و بار دیگر اپراتوری میگوید با سیم کارت بازیکنان محبوبتان روزتان را شروع کنید!
حال در این عصر پر از عکس و فیلم، تصویر فلان بازیکن پشت جلد سیم کارت چه کاربردی دارد سؤالی است که باید از ایدهپردازان این تبلیغات پرسید. اما پس از یک رقابت 90 دقیقهای فوتبال، همه چیز به حالت قبل از بازی برمیگردد و برنامههای کسل کننده آغاز میشود. در این میان تلویزیون که چندان موفقیتی در جذب مخاطب کسب نکرده است در اقدامی عجیب و قابل تأمل دست به حذف نیروهای خود که محبوبیتی بین مخاطبان دارد زده است و نمونه بارز این روزهای سیما، «عادل فردوسیپور» است؛ کسی که شاید اگر بازی فینال لیگ قهرمانان آسیا را گزارش کرده بود در حین تماشای مسابقه کسی خواب نمیرفت و هیاهو تا پایان بازی باقی میماند و اين روزها فرد مذكور به دليل تضاد ديدگاههايي كه بابرخي افراد صاحب نفوذ در صداوسيما دارد اين نوع رفتار با وي در دستور كار قرار ميگيرد.
البته حذف چهرهها پیش از این هم وجود داشته و بینتیجه سبب شده تا آن فرد بار دیگر به تلویزیون بازگردد و رونقی دوباره به این رسانه در حال خواب بدهد مثل دوری چند ساله «مهران مدیری» که با بازگشتش چندین سریال پر طرفدار مثل در حاشیه 1 و2 و برنامه دورهمی را به تلویزیون آورد. البته برخیها هم عطای تلویزیون را به لقایش بخشیدند و ایدههای دیگری رو دنبال کردند. هرمز شجاعیمهر مجری تلویزیون خانواده سبز را راهاندازی کرد و محمدرضا حسینیان رسانهای نو، بدون سانسور، با موضوعات ناب و شاید خط قرمزی را در تلویزیون اینترنتی «TV پلاس» به طرفدارانش ارائه کرد. رضا عطاران حالا به سینما آمده و فروش فیلمها را تضمین میکند و خبری از طنازان دهه 70 در رسانه ملی نیست. رسانه ملی که تاب فرد گرایی را ندارد باید بتواند ایدهپردازی کند و برنامههای متنوع ارائه دهد.
نمیشود که با مسابقات تلفنی زمان برنامهها را کامل کرد! دیگر نه از سریالهای 90 قسمتی با محتوای روز، خبری است نه از اخبار بیطرفانه ردی میشود یافت و نه برنامههای کودک با زمان مشخص و جذاب برای کودکان یافت می شود. در این شبهای طولانی پاییزی نمیشود چشم به رسانهای دوخت که ایده در آن خزان شده و گویا در کشور هیچ فقر و گرانی و تحریمی وجود ندارد و مدام با گفتوگوهای ممتد و خسته کننده بگوییم همه چی آرومه ما چقدر خوشبختیم! همه بد هستند و ما خوبيم! باید ایدهپردازان رسانه ملی فکری نو داشته باشند وگرنه رسانه ملی در رقابت با بسياري از تلویزیونهای خارجی فارسی زبان عقب خواهد ماند. در آخر بايد اشاره كنيم كه تصميمات سياستزده و خارج ازعرف مسئولان در كشور كه نمود بارز آن را در صداوسيما نيز مشاهده ميكنيم هيچ دردي از مردم و جامعه دوا نميكند و مشكلات فراواني را براي كشور ايجاد ميكند كه امروز شاهد برخي از اين اقدامات و مشكلات هستيم و اميدواريم مسئولان به جاي تصميمات و اقدامات غيركارآمد و سياستزده به سمت تصميماتي بروند كه ميتواند جامعه ايراني را از بحرانهايي كه با آن مواجه است خارج كند زيرا هرقدر در اين مسير پيش برويم بي شك آيندهاي بهتر از آنچه امروزگرفتار آن هستيم در انتظار ما نخواهد بود و اين رويه ميتواند آسيبهاي فراوانتري را به كشور برساند.