دلسوزان بسیاری پیوسته در تلاشند تا مدیریت کلان را کارآمد، عقلانی، کم هزینه و با ثبات تر کنند. اما بنابر شواهد عینی از زیست بسیار دشوار شهروندان، مدیریت کلان پیوسته ناکارآمد تر از پیش میشود. این موجز تلاش دارد به یکی از موانع مهم برطرف کردن ناکارآمدی مدیریت کلان اشاره ای مختصر داشته باشد. اصلاحطلب مفهومی وارداتی از جوامعی است که فرهنگ، تاریخ، ساختار سیاسی و مهمتر از همه جهان بینی متفاوت، کاربردی و عینی تر از آنچه در ایران رایج است، دارند. با توجه به جهان بینی، ساختار سیاسی، فرهنگ، تاریخ موجود، شرایط آشفته منطقه و تحولات سریع و عمیق جهانی، فقط سرچشمه ذهنی و ایدئولوژیکی که میتوان از آن راهکارها، طرح ها و راهبردهای عملی، کم هزینه و کارآمد به منظور حل و فصل انواع چالشهای نگران کننده اجتماعی و ملی، استخراج کرد، درک منافع ملی است که سیاست ورزان ملیگرا نمود عینی آن هستند.
بحران اصلاحطلبان وابسته
به باور نگارنده هیچ ایدئولوژی وارداتی، تاریخی، یا تولید شده در اتاق های بدون روشنایی که ارتباطی با جهان عینی و ملموس و شرایط اسفناک زیست شهروندان ندارند، نمی تواند مدیریت کلان را کارآمد و از مخمصه بدون چشم انداز ناکارآمدی بیرون بیاورد. برخي احزاب اصلاحطلب مانند شرکت های خصوصی و به منظور کسب منفعت و سود فردی یا گروهی ایجاد شده اند. عملکرد بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان از جمله در شورای شهر تهران، شورای سیاستگذاری، پارلمان اصلاحات و... حاکی از این است که این دسته از اصلاحطلب ها هیچ درک کاربردی از چیستی، اهمیت و ضرورت منافع اجتماعی و ملی ندارند.برخي اصلاح طلبها فقط نقش ابزار تحقق اهداف صاحبان اصلی قدرت را ایفا می کنند و دارای هیچ هویت مستقلي نیستند .
حذف مستحب
میتوان این پرسش را مطرح کرد که اگر برخي از جامعه اصلاحات كه كارآيي لازم را ندارند از عرصه سیاسی حذف یا کنار گذاشته شوند چه اتفاقی رخ میدهد؟ آیا مدنیت و زندگی روزمره شهروندان وخیمتر از آنچه است، میشود؟ به باور نگارنده حذف یا کنار گذاشتن اين بخش از اصلاح طلبان از عرصه سیاسی نه تنها زیست شهروندان را وخیم و وحشتناک تر نمیکند بلکه پیامدهای بسیار مثبتی برای توسعه سیاسی، تحقق منافع ملی و حل و فصل چالش های بی شمار در عرصه های گوناگون که برآیند ناکارآمدی مدیریت کلان است، خواهد شد. مهمترین برآیند حذف یا کنار گذاشتن اين بخش از اصلاح طلبان از عرصه سیاسی این خواهد بود که سر چشمه و عوامل اصلی انواع چالشهای اجتماعی و ملی در عرصه های گوناگون آشکار خواهد شد. همانگونه که می دانیم، پیش نیاز تولید نظریه ها، راهکارها، طرح ها و راهبرد های عملی به منظور حل و فصل انواع چالشهاي ملی در روابط خارجه، سیاسی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... این مهم است که مشخص شود ریشه ها و عوامل دست اندرکار ایجاد انواع چالش های اجتماعی و ملی چیست.
كوليهاي سياسي
بيشك برخی از این تعبیر خشنود نخواهند شد، اما پر بیراه نیست اگر گفته شود، برخی اصلاحطلبها تبدیل به کولی های سیاسی شده اند. کولی به اين معنی که آنها با هر کاندیدای ریاست جمهور(و غیره) که احتمال دهند می تواند بخشی ازمنافع فردی یا گروهی آنها را تامین کند، بیعت می کنند. کاربردی ترین پادزهر در مقابل کولیهای سیاسی، میهن پرستان و آنهايي هستند که سیاست و سیاستورزی را فقط ابزار تحقق منافع ملی و نه تحقق طمع و منویات فردی و گروهی میدانند. اگر توصیف فوق پذیرفته شود، شهروندان در هیچ انتخاباتی نباید به اين نوع اصلاحطلبها رای دهند؛چراکه به باور نگارنده، راي به آنها، رای به ادامه ناکارآمدی مدیریت کلان، رای به ادامه انواع چالش ها در عرصه های گوناگون از جمله روابط خارجه، سیاسی، اقتصادی و رای به ادامه درد و رنج بی پایان و طاقتفرسای شهروندان است.
عدم توسعه سياسي و ناكارآمدي برخي
نكتهديگري كه در اين بين وجود دارد، اين است كه قشر مذكور، مانع توسعه سیاسی و کارآمدی نظام هستند. بنا بر این در هیچ انتخاباتی نباید به اصلاح طلب ها رای داد. بيشك، این پرسش ایجاد میشود که اگر به اين بخش از اصلاح طلبان رای داده نشود، چه جایگزینی وجود دارد که به حل و فصل انواع چالش های اجتماعی و ملی بپردازد؟ ساده ترین پاسخ می تواند این باشد که شرایط عینی به معنی خرد و آزاده جمعی بی شک و به ضرورت نیروهای کارآمد و میهن پرست مورد نیاز را از ميان جريانهاي مختلف تولید و ایجاد خواهد کرد. آن بخش کوچک اصلاحطلب ها با اخلاق و دارای فهم چیستی و اهمیت منافع ملی و مهین پرستی باید تغییر هویت داده و زیر برچسب اصیل، کارآمد و پایدار هویت ملی گرایی به فعالیت سیاسی در جهت تحقق منافع ملی ادامه دهند. در همین راستا بسیار کاربردی و حایز اهمیت است که رییس دولت اصلاحات تصمیم بگیرد می خواهد در عرصه سیاسی یا اخلاقی به کشور و ملت خدمت کند و بسته به نوع تصمیمی که اتخاذ می کند، در لباس روحانیت بماند یا آن را در بیاورد؛ به این دلیل ساده و کاربردی که لباس روحایت نماد اخلاق، صداقت، عدالت، مهربانی، ثبات، امید، از خود گذشتی، بی تفاوتی به زرق و برق و هوا و هوس دنیوی و... است. یک روحانی اصیل هرگز دلبسته هوا و هوس دنیوی، مادیات و امور فانی نیست؛ چراکه دغدغه و علاقهمندی یک روحانی اصیل فهم امور فرا مادی و غیرمحسوس است. حال آنکه بخشي از سیاست و سیاست ورزی تنها معطوف به امور مادی، محسوس و فانی است؛ بنابراین، بی شک افعال و دغدغه های روحانیت در تضاد آشکار با افعال و دغدغههای سیاسی و سیاست ورزان است. اما پدیدههایی چون بی عدالتی، بی ثباتی، عملکرد فرا قانونی، بی مهری، بی اخلاقی، ریا، کذب، ناامیدی و... از امور اجتناب ناپذیر عرصه سیاسی به ویژه در کشورهای عقب مانده جهان سوم است که ایدئولوژیهای جناحی جایگزین خرد و اراده جمعی شدهاند؛ بنابراین لباس مقدس روحانیت به هیچ وجه مناسب عرصه سیاسی نیست،چراکه با وجود انواع تحولات سیاسی، قرنهاست که روحانیت در کنار و همراه با غم و شادی ملت پایدار بوده است. اما از زمان گرویيدن ملت بزرگ ایران به دین آسمانی اسلام، تحولات متعدد و ریشه ای در شکل، ساختار و نحوه حکمرانی در جوامع گوناگون رخ داده است. اینکه به گواه شواهد بی شمار تاریخی تغییر و تحولات در ساختار حکومت ها امری اجتناب ناپذیر، فرا انسانی و طبيعی و ضروری است اما اعتقادات و باورها همراه انسانها پایدار و به حیات خود، صرف نظر از نوع و ساختار حکومت ها، ادامه می دهند.
يك راهكار
تضعیف اعتقادات و باورهای دینی(اخلاق) شهروندان توسط سودگران و کولی های سیاسی بد عهدی و پیمانشکنی نسبت به مسائل ديني و انساني محسوب ميشود. اگر رییس دولت اصلاحات میخواهد در اين روزها به کشور و ملت خدمت کند، لازم است لباس مقدس روحانیت را در آورد و به ميان مردم بيايد. اگر می خواهد در عرصه اخلاق فعالیت کند کاربردی و مطلوب است به حوزه، دانشگاه و مدارس برود. اما اگر ایشان می خواهد در عرصه سیاسی در راستای توسعه سیاسی، سربلندی ایران، اقتدار نظام و رفاه، آرامش و امنیت شهروندان، انجام وظیفه کند،بسیار کاربردی، ضروری و سودمند خواهد بود تا لباس ملی گرایی را که عاری از انواع ویژگی های نامطلوب دیگر لباس ها و بر چسب هاست، به تن کند. به باور نگارنده، تصمیم رییس دولت اصلاحات مبنی بر اینکه در جایگاه یک شخصیت اخلاقی یا یک شخصیت سیاسی انجام وظیفه کند، می تواند نه تنها موجب شفافیت عرصه سیاسی بلکه تاثیرات عمیقی بر روند و کیفیت توسعه سیاسی داشته باشد.
توهمي ماندگار
برخي برداشتها از اصلاح طلبی یک داستان یا توهم تاریخی در اذهانی است که هیچ ارتباط دو طرفه با شرایط عینی، درد و رنج طاقت فرسا و بی پایان و نا امیدی میلیونها شهروندان ندارد. با توجه به جمیع شرایط داخلی و آشفتگی منطقهای و جهانی فقط اذهان، اندیشهها، اهداف، طرح ها، راهکارها و... در قالب ميهنپرستي توانایی و قابلیت حل و فصل چالش های بی پایان و بسیار خطر ناک در عرصه های روابط خارجه،اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... را دارند و كاش مسئولان براي آنكه اين كشور موفق باشد به سمت راهكارهايي نوين بروند.