قانون-مسعود رضا بلادری/ روزنامهنگار و حقوقدان
در این روزهای پر تکرار که ساعتها و دقایق چون تندباد بر فراز تقویم ایران زمین میگذرد، سختترین ماموریت برای یک روزنامهنگار درنگی چند سطری در کتاب صد جلدی زندگی بزرگمردی چون مرحوم هاشمی رفسنجانی است. شکی نیست که عمر سیاسی و پر رمز و راز هاشمی مملو از اندرزگاهها و پناهگاهها و پرتگاههای بسیار است بنابراين در این مجال اندک، کدام فراز اندیشه و عمل او را قلم زنم تا نقشی حقیقی و کم پردازش شده را تقدیم كنم. کدام رمز از محرم خانه شیخ سیاستپیشه و متمول قصه انقلاب، در خور پردازش در فصلنامه دوسالانه فراغ او است؟ با خود اندیشیدم مهمترین صفت هاشمی چه بود که از او برای ملت ایران مردی برای تمام فصول ساخت؟ اگر بر اجمال و باری به هر جهت بر دوران سیاستگذاری شیخ، قلم زنیم، مردی را خواهیم یافت، صد چهره؛ سیاستمداری خواهیم یافت، هر روز در لباسی آراسته و هر دهه به رنگی خوش لعاب پس هاشمی فقید چندان به مذاق سطح نگرانهما خوش نخواهد نشست و می رود تا در بایگانی اسامی سیاستمداران دودوزه و مزور ثبت شود. این سبک هاشمی شناسی، رایج و دستاویز بسیاری از بیسوادان علوم سیاسی و البته داری سمت در بدنه سیاسی کشور است؛ حال آنکه از تدقیق در سیاستمداری هاشمی میتوان استنتاج كرد که فلسفه سیاسی، شیخ فقید بر انطباق بر اصل اراده اکثریت مردم یا جمهوریت ملت استوار است. هاشمی از منویات انقلابی و سیاسی دهه ۵۰ خود دل کند و جام زهر را نوشید تا خودکشی سیاسی کند و جای خود محوری، در سیاست نماد مردم سالاری سیاسی شود تا مبادا سیاستی را اعمال کند که خواست مردم زمانه او نیست. وی اسلامیت نظام را در جمهوریت آن محاط كرد و با خود هم قسم شد که هرگز قدرت سیاسی را برخلاف منویات اکثریت مردم حاضر در جامعه، اعمال نکند؛ شاخصه بارز سیاستمداری به سبک رفسنجانی فقید اعتنا به مردم نسل حاضر در جامعه بود. هاشمی که خود از نسل قبل از انقلاب بود در سیاستگذاریهای دهههای حاضر بر اراده و خواست مردم فعلی اعتنا داشت نه نسل گذشته او شاید در دل و بهشکل شخصی پیرو منویات مردم انقلابی دهه ۵۰ بود. بنابراين برای ملت دهه ۸۰ و ۹۰ شان ارادی و خواستگاه اجتماعی قائل بود و هرگز منویات گذشتگان را بر نسل حاضر بار نکرد این اصل مهم در ساختار سیاستمداری هاشمی یک عارضه و یک سلاله بر او به ارمغان آورد. عارضه این سبک سیاستمداری شیخ در اتمسفر انقلاب همانا تنهایی و از دست دادن کهنه سربازان و هم قطاران او در ادوار گذشته بود. انقلابیون تندرو دهه ۵۰ در دهه ۸۰ و ۹۰ او را به خروج از اصول انقلاب متهم میكردند حال آنکه هاشمی دهه ۶۰ منطبق با خواست مردمان دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۷۰ منطبق بر نسل دهه ۷۰ بود. هاشمی بهسرعت از منویات مردمان و جریانهای سیاسی قبل از دوره خود عبور می كرد. به گونهاي كه هرگز هاشمی بر یک صراط مستقیم نشد الا صراط ملت و این همان رمز ماندگاری او شد و اگرچه در ورود به سیاستمداران انقلاب استقبالی از او نشد بنابراين در رحلت و بدرقه او ملت سنگ تمام گذاشتند؛ همرزمان دیروزش از موتلفه تا روحانیت و روحانیون مبارز بر خواست ملت دهه ۵۰ ایستادند و منویات نسل قبل را بر نسل جدید بار كردند بنابراين سیاست هاشمی در هر دههای از اراده شهروندان آن روزگار تأسی می گرفت چرا که او مردم و تغییر سلیقه و اراده و خواستگاههای مردمی را به نیکی می شناخت؛ هاشمی دهه ۵۰ منطبق بر خواست مردم به جهاد علیه نظام پادشاهی پرداخت؛ انقلاب را با مردم جشن گرفت و در طول جنگ سرباز منتخب امام و مردم شد. در سنگر فرماندهی کل قوا و شورای جنگ بهنظر میرسید امام این خصیصه مرد رفسنجانی انقلاب را به خوبی دریافت و بدین جهت فرماندهی کل قوا را با خیالی آسوده به اندیشه و تفکر هاشمی سپرد و عنوان کرد تا هاشمی زنده است نهضت زنده خواهد ماند. بیشک نظر امام بر بیان این اعتقاد زندگی جسمی هاشمی نیست و او بر تفکر و مردم سالاری هاشمی نظر كرد که او را شایسته چنین تمجیدی دانست.
تفسیر و تحلیل شخصیتی چون مرحوم هاشمی رفسنجانی بهعنوان فقیهی آگاه به زمانه خویش و اسلام شناسی که دین را خدمتگزار رساندن سعادت دنیوی و اخروی مردم میدانست در این مقال نخواهد گنجید و مجالی میطلبد تا کتابی نگاشت از سیاستمداری که ورودش به سیاست برتابیده نشد ولی نگرش او قدرت گرفت اگر چه تبلیغ سوء تندروان در ادامه او را نماد اشرافیت و سرمایهداری و تغییر رنگ در سیاست اشاعه كرد بنابراين در ادامه راه مشخص شد تغییرات سیاسی هاشمی پیرو تغییر اراده و نظر و سلیقه ملت است وگرنه او همان است که بود پس توسط مردمش بیشتر شناخته شد و بهعنوان مصلح مطرح شد و توسط ملت و سیاستمداران معتدل برتابیده شد؛ اگر چه زندگی هر انسانی مملو از سعی و خطاست و هاشمی انقلاب ایران نیز استثنا نیست ولی در نهایت هاشمی در میان بغض و افسوس و دریغ اکثریت مردم از هر سلیقه و تفکری چون امام خمینی (س) با دعای خیر بدرقه شد و این می تواند عاقبتی شیرین و رویایی برای سیاستمداری قهار و چیره دست در عالم سیاست، تعبیر شود.