قانون-بعد از قهرماني تيم شايسته قطر در جام ملتهاي آسيا، بسياري از رسانهها و هواداران فوتبال در قاره كهن ياد پيشبيني ژاوي هرناندس افتادند. ستاره پيشين بارسلونا و هافبك كنوني السد، پيش از شروع اين تورنمنت حدس زده بود قطر فيناليست ميشود و با پيروزي بر ژاپن در بازي نهايي جام قهرماني را به دوحه ميبرد. در آن زمان خيليها مدعي شدند ژاوي نمكگير قطريها شده و صرفا به خاطر خوشخدمتي به آنها اين پيشبيني شگفتانگيز را انجام داده اما وقتي عنابيها با غلبه بر عربستان، عراق، كرهجنوبي، امارات ميزبان و نهايتا ژاپن نامدار اين افتخار بزرگ را به دست آوردند، تازه روشن شد خيلي از ما مو ميديديم و ژاوي پيچش مو! نكته اصلي مد نظر اين مطلب اما چيز ديگري است؛ آنجا كه مجموعه كادرفني و بازيكنان تيم ملي قطر واكنشي بسيار مثبت به پيشبيني ژاوي نشان دادند. آنها به جاي اينكه تحليل اسطوره بارسلونا را باعث افزايش فشار روحي تلقي كنند و برابر آن گارد بگيرند، با الهام از ژاوي گام به گام پيش رفتند. فيلكس سانچز چند ثانيه بعد از قهرماني تاريخي قطر رو به دوربين تلويزيوني از ژاوي تشكر كرد و گفت حتما با او تماس ميگيرد كه مسابقات بعدي قطر را هم پيشبيني كند. حالا اين شرايط را مقايسه كنيد با فضايي كه در جام ملتها بر تيم ملي كشورمان حاكم بود. در اين دو ماه هر كس در داخل كشور حرف از قهرماني ايران زد، به شدت از سوي كادرفني تيم ملي سركوب شد. هر كه گفت بعد از هشت سال كار و هزينه و با اين قرعه «آبكي» نوبت قهرماني رسيده، او را متهم به خيانت و وطنفروشي كردند و گفتند چرا روحيه لطيف بچههاي ما را خراب ميكني؟ خود كيروش رسما به كساني كه از قهرماني ايران حرف ميزدند توهين ميكرد، بازيكنانش هم طبق معمول همين خط را در مصاحبههايشان پي ميگرفتند و تيم ارتباطي آقاي سرمربي هم دنبال پروندهسازي براي اين جماعت ميرفت. در قطر فيلكس سانچز ميتوانست ژاوي را متهم كند به اينكه با افزايش توقع افكار عمومي، به دنبال گرفتن صندلي او در تيم ملي است اما گويا قلب سرمربي اسپانيايي تميزتر از اين حرفها بود. لابد اگر ژاوي در ايران بود و از قهرماني ما سخن ميگفت، اعضاي كادر فني تيم ملي او را وسط ميدان شهر دار ميزدند اما قصه قطر فرق ميكرد. ذهنيت پاك و سالم آنها باعث شد بازيكنان اين تيم، كسب نوبرانه سياسيترين جام تاريخ را با احترام نظامي رو به مردم كشورشان جشن بگيرند. ما اما چين و عمان را برديم و دردانههاي آقاي سرمربي «هيس» نشان دادند. براي ثبت در تاريخ بايد نوشت كه سرمربي قطر نه تنها خون تيمهاي باشگاهي را در شيشه نكرد، بلكه در فاصله دو ماه تا جام ملتها چهار بازيكن كليدي السد را از اردوي تيم ملي براي بازي دوستانه با ازبكستان مرخص كرد تا آنها با حضور در تمرينات باشگاهي، آماده نبرد با پرسپوليس در نيمهنهايي ليگ قهرمانان آسيا شوند. اين از جنس ادعاهاي خلاف واقع و بيپشتوانه كيروش نيست؛ مردي كه به سايت AFC گفت تيمهاي پايه ايران هرگز يمن را نبردهاند، در حالي كه ما 10 پيروزي داشتيم. مردي كه گفت ويتنام قبل از جام ملتها 13 بازي دوستانه داشته، در حالي كه اين تيم فقط پنج بازي تداركاتي برابر كامبوج ، تايلند و... برگزار كرده بود. برويد، بخوانيد و ببينيد در روزهايي كه كيروش با زمين و زمان دعوا ميكرد، فيلكس سانچز چطور اکرم عفیف، پدرو میگوئل، خوخی و عبدالکریم را آزاد كرد تا مهياي نبرد با پرسپوليس شوند. آنها گل كاشتند و گلستان بردند، ما اما كينه كاشتيم و جنگ درو كرديم. اگر قرار است گذشته چراغ راه آينده باشد، گام اول را بايد عبرتآموزي برداشت؛ اينكه بدانيم هيچكس مقدس و عاري از اشتباه نيست و نبايد با تيشه خودباختگي، از هيكل آدمها «بت» بتراشيم. همانقدر كه ستيز با دانش وارداتي بد است، ذوب شدن در مستشاران خارجي هم ميتواند مخرب باشد؛ آنقدر كه عيوبشان را حسن ببينيم و دروغهايشان را راست بشنويم. كيروش رفت اما مقابل نفر بعدي نه وا بدهيم و نه بيخود تخريبش كنيم.