«در این لحظه سخنانش را بریدند و به او تذکر دادند که این مساله اداره آگاهی و دادستانی نیست که نحوه نگارش خبرنگاران روزنامهها را کنترل کنند و آنان را مورد تعقیب قرار دهند. آزادی مطبوعات نمیتواند به این سادگی مورد تجاوز قرار گیرد. او اگر شکایتی دارد میتواند دادخواستی مبنی بر جعل اکاذیب توسط روزنامه به دادستانی تقدیم کند. به خاطر نفوذ غیرقانونی موارد بازجویی به روزنامه هم میتواند از شخص ناشناس شکایت کند. این بار دادستان جوان، دکتر کورتن بود که موعظه میکرد. اگر کسی با افراد ناباب و در محیطهای نامناسب آمد و شد نکند، هیچ بهانهای به نشریات برای درج مقالات آنچنانی نخواهد داد». (آبروی از دست رفته کاترینا بلوم، هاینریش بل، ترجمه حسن نقرهچی، انتشارات نیلوفر، 1392، تهران، ص 65)
هاینریش بل نویسنده مشهور آلمانی که همیشه موضعی مشخص علیه ظلم و استبداد و بیعدالتی داشته است و عمده شهرت خود را مرهون کتاب محبوبش، «عقاید یک دلقک» است اینبار نوشتاری در نقد رسانه و تاثیر شگرف آن بر زندگی بشر قلم زده است که تا کنون بیش از 6 میلیون نسخه از آن تنها در کشور آلمان به فروش رسیده و نگارش آن پنج ماه به طول انجامیده است. او نوبل ادبیات را در کارنامه خود دارد و با چاپ داستان «قطار به موقع رسید» در سال 1949 مشهور شد. این کتاب که نویسنده نام آن را آبروی از دست رفته کاترینا بلوم یا «خشونت چگونه شکل میگیرد و به کجا میانجامد» داستان زنی جوان و زیبا به نام کاتریناست، او 27 سال دارد، مطلقه و عضوی از اقشار فقیر جامعه است. شغل کاترینا خدمت در منازل و امور مجالس و مهمانیهاست. او در یکی از مهمانیها با مردی آشنا میشود و که با او به خانهاش میآید و روز بعد از آنجا میگریزد. در ابتدای داستان میفهمیم که آن مرد یک مجرم فراری سیاسیاست و از همین لحظه است که پای پلیس به ماجرا باز میشود. فرار این مجرم و تحقیقات و بازجوییهای پلیس از کاترینا او را تبدیل به سوژه اخبار و مطبوعات میکند. او ناخودآگاه و در کمال بیگناهی تبدیل به فردی منفور و بیآبرو میشود.
سارنگ ملکوتی یکی از مترجمان آثار هاینریش بل در ایران در مورد ایده و داستان شکلگیری این اثر میگوید: «در سالهای دهه ۱۹۷۰ بعداز ماجرای فراکسیون ارتش سرخ (گروه بادرماینهوف، یکی از خشنترین و شاخصترین گروههای چپگرا در آلمان پس از جنگ جهانی دوم که بهخاطر ترور و بمبگذاری در فروشگاهی در فرانکفورت اعضایش زندانی شدند) و جهتگیری هاینریش بل درباره آنها، مطبوعات آلمان در برابر این نویسنده جبههگیری کردند و هاینریش بل هم برای اعاده حیثیت و جوابیه به مطبوعاتیها به فکر نوشتن رمان «آبروی از دست رفته کاترینا بلوم» افتاد که عنوان فرعیاش این است: «خشونت چگونه شکل میگیرد و به کجا میانجامد؟». بل در انساندوستی و عدالتخواهی آنقدر مصمم بود که وقتی افکار عمومی در آلمان فعالیتهای تروریستی گروه چپگرای بادرماینهوف را بهشدت محکوم کرد، دولت وقت و دستگاه دادگستری آلمان را بهخاطر عدم اجرای عدالت در محاکمه این افراد بهباد انتقاد گرفت. بههمین خاطر گروههای دستراستی و رسانههای وابسته به آنها از جمله روزنامه معروف بیلد به هاینریش بل لقب حامی تروریستها را دادند». نحوه نوشتار این کتاب بیش از رمان بودن، نوعی گزارش است که شبیه فیلمهای مستند پیش میرود و شما را با تاثیر شگرف و روزافزون رسانه، روزنامه و شبکههای اجتماعی بر روی ذهن و تفکر آدمها آشنا كند. در این داستان روزنامه، افراد را به پیشداوری و قضاوت نادرست فرا میخواند. ما در خلال داستان شاهد مرگ حریم خصوصی آدمها و پررنگ بودن نقش مدیا بر زندگی امروز بشر هستیم. از مهمترین دلایل ارزشمند بودن این کتاب میتوان برگزیدن مناسبترین تکنیک نوشتاری گزارشگونه برای روایت توسط نویسنده و همچنین انتقاد سیاسی و اجتماعی آن دانست.
مترجم این اثر در پیشگفتار کتاب چنین نوشته است: « موضوع کتاب شیوه عملکرد روزنامهای را نشان میدهد که با تیراژی چند میلیونی ارتجاعیترین افکار را به خورد جامعه میدهد. هانریش بل همیشه در نوشتههایش نظری انتقادی به جامعه دارد اما اثر حاضر بیش از دیگر آثارش خشم گروههای ارتجاعی را برانگیخت و موجب شد که پلیس مخفی آلمان به خانهاش یورش برد و با متهم کردن او به هواداری از گروه ارتش سرخ منزلش را در پی یافتن سند به هم ریزد».
فولکر اشلوندورف که کارگردانی فیلم
«طبل حلبی» با اقتباس از رمانی به همین نام به قلم گونتر گراس را در کارنامه دارد، یکی از بهترین نمونه فیلمهای اقتباسی را با الهام از این کتاب در سال 1975 ساخت که در همان سالها بسیار مورد توجه واقع شد. آبروی از دست رفته کاترینا بلوم مخاطب را با ماجرا درگیر میکند و داستانی در نکوهش خشونت و قضاوت است. اگر عقاید یک دلقک را خوانده باشید و از این اثر، انتظار روایتی شبیه به آن دارید، توی ذوقتان خواهد خورد. این قصه را باید با دیدی متفاوت و با علم به مستندگونه بودن آن خواند. در مورد ترجمههای فارسی موجود در ایران میتوان گفت که این اثر سالها قبل توسط شریف لنکرانی و انتشارات خوارزمی ترجمه شده است اما بنا به گفته حسن نقرهچی به دلیل نایاب شدن آن در بازار، ایشان ترجمه خود را تحویل نشر نیلوفر داده است که فارغ از ضعفهای ویراستاری میتوان آن را برای خوانش برگزید. ترجمه حسن نقرهچی از این اثر، روان، وفادار به متن و قابل قبول است. کتاب آبروی از دست رفته کاترینا بلوم اگرچه حجم کمی دارد اما از شخصیتهای بسیاری برخوردار است که البته تمامی آنها برای پیشبرد روایت داستان به خدمت گرفته شدهاند. واکنش آنها به اتفاقات ملموس است و میتوان اذعان داشت که در عین سادگی، اتفاقات و کاراکترها در هم تنیده و پیچیدهاند. این تناقض موجود در نوشتار، از عناصر جذاب و بیهمتای داستان است. هانریش بل اینبار انگشت اتهام قلمش را به سمت رسانهها نگه داشته است و بر تاثیر نظام و قدرت حاکم بر زیست مردم تاکید دارد و نشان میدهد که تحریف واقعیت و فرصتطلبی رسانهها چگونه آبروی افراد را به بازی میگیرد و میتواند به خشونت منجر شود.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «هر قدر هم این رمان تلخ باشد، باز هم مروج گونهای نشاط و شور زندگیاست که بیشتر از طنز با روانپالایی سر و کار دارد. شاید این به آن خاطر است که هانریش بل، مانند انقلابیهای پیش از انقلاب، اعتمادی خللناپذیر به توده مردم دارد. موجودی مانند کاترینا بلوم 27 ساله که دو ویژگی بسیار خطرناک دارد؛ وفاداری و غرور، حتی در زمان اوج گرفتن خشونت در جامعه، زمزمه شور و امید سر میدهد». این کتاب را باید بارها از نو خواند، نه به این خاطر که نویسندهاش هانریش بل برنده جایزه نوبل ادبیات است؛ بلکه به این خاطر که با گذشت 40 سال از انتشار آن، هنوز هم اربابان مطبوعات زرد دقیقا به همین شیوههای برملا شده در آن برای ترور شخصیت دگراندیشان عمل میکنند. لازم به ذکر است که آبروی از دست رفته کاترینا بلوم یکی از عناوین هزار و یک کتابیاست که باید قبل از مرگ خواند.