قراردادهاي بازسازي سوريه بعد از هزينههاي فراواني كه جمهوري اسلامي در اين كشور متحمل شد به نفع پوتين ثبت ميشود
هر چند شهيد حججي و ساير شهداي مدافع حرم با اهداف عاليه و فرازميني وارد ميدان شدند و جان خود را فدا كردند
ولي نبايد اجازه داد تا بشار اسد و هركس ديگري كه تلاش ميكند دست ايران را از دوران بازسازي و پساداعش كوتاه كند به هدف خود برسد
بازي سياست در اين روزگار كه هر كشوري به دنبال منافع ملي خود ميگردد، اندكي پيچيده شدهاست و به راحتي نبايد در زمين آنهايي كه امتحان خود را در تاريخ پس دادهاند، بازي كرد. ايران كشوري است كه در هميشه تاريخ تلاش كرده تا تمام ملل به خوبي در كنار يكديگر زيست داشته باشند ولي به نظر در اين بين بايد به فكر منافع ملي نيز بود؛ منافعي كه تعريف مشخصي در قاموس كشورهاي جهان دارد. جهان معترف است كه ايران براي سرپا نگهداشتن بشاراسد و سوريه تلاشهاي گستردهاي داشت و هزينههاي فراواني كرد. از شهادت بهترين جوانان اين مرز وبوم تا هزينههاي لجستيكي همه از هزينههايي بود كه كشورمان براي راهبردهاي خود در منطقه صرف كرد ولي گويي امروز كه با تلاشها و ايثارگريهاي مجاهدان راه حق، دست اهريمن داعشي از سوريه كوتاه شده، قرار نيست از سفره بازارشام سهمي به اين حامي دولت اسد برسد.
فرياد ضد سياستهاي خاص
اين موضوع از نگاه ايرانيها پنهان نمانده و سبب اعتراضاتي نيز شدهاست. در همين راستا، سايت تابناك از وابستگان رسانهاي به محسنرضايي در مطلبي با عنوان« روس ها ایران را در سوریه بدجور دور زده اند» به سياستهاي ياورهاي استراتژيك جمهوري اسلامي انتقاد كردهاست. اين رسانه در ابتداي گزارش خود با لحني خاص مينويسد:«این روزها تلاش میکنیم که خبر خوب منتشر کنیم؛ اما از گوشه و کنار، خبری از خبر خوب نیست. ما حتی وقتی روسوفیلهای وطنی(طرفداران سياستروسيه)، تریبون برنامه جهان آرای شبکه افق را در اختیار روسها میگذارند، می خواهیم خبر خوب منتشر کنیم، ولی همان روز می شنویم، که روس ها کامل دست ایران را از بازسازی سوریه کوتاه کرده اند و قلممان منجمد می شود». تابناک ادامه ميدهد:« بنا بر توافق صورت گرفته بین دولتهای روسیه و سوریه، تاحدودي ایران و شرکت های ایرانی از فرایند بازسازی و سرمایهگذاری در این کشور کنار گذاشته شده اند و حتی در بخشهایی کنسرسیومی بین دولت روسیه و سوریه تشکیل شده است و اگر ایران بخواهد در فرایند بازسازی سوریه شرکت کند، باید با روس ها وارد مذاکره شود؛ اینها گمانهزنی رسانه ای نیست، بلکه موضوعی است که در دولت مطرح شده و دولت ایران را به شدت نگران کرده است». اين رسانه در ادامه به نكتهاي اشاره ميكند كه سالهاست رسانههاي مستقل آن را فرياد ميزنند ولي به همگرايي با آمريكا و غرب متهم ميشوند؛ تابناك مينويسد:«روسوفیلهای وطنی تلویزیون تمایل ندارند در کشور درباره پیمانشکنی روسها و ضرباتی که آنان بر پیکر منافع ملی ایرانیان وارد کرده اند، سخنی بگویند. روسهایی که در قطعنامه های ملل متحد، پشت ما را خالی کردند، در هنگام نیاز سامانه های دفاعی را به ما ندادند و در حال درو کردن زحمات ایرانیان در سوریه هستند و در یمن هم پا به پای عربستان پیش می روند». تابناك اشارهاي نيز به مطالب روزنامه جوان ميكند و به نقل از اين رسانه كه نيازي به معرفي آن نيست، مينويسد:«جوان چندي پیش نوشته بود که در یکصد سال گذشته مردم ایران فراموش نکردهاند که غائلهسازی روسها در تبریز و تبانی با انگلیس برای اشغال و غارت ایران و نادیده گرفتن عرف دیپلماتیک و سیاسی و تعیین «سیکو» برای ارتباط با سازمان منافقین و گسترش لانههای جاسوسی در سراسر ایران و به ویژه مناطق کردی و آذری هم مرز با روسیه ژست دوستی با ایران و فروختن ارزان این دوستی به غرب برای کسب سهمالغارت در نظام بینالملل با آمریکا، بخشی از شخصیت رهبران روسیه و اتحاد شوروی است. ما هنوز فراموش نکردهایم در جنگ هشت ساله چگونه از صدام حمایت لجستیکی و تسلیحاتی میکردید و چگونه هواپیماهای صدام را که پس از بمباران و کشتار مردم شهرهای ایران به فضای شما پناه میبردند، «اورهال» و آماده عملیاتهای بعدی میکردید».
انتحار عليه سياستهاي روسوفيلها
تابناك با استعانت از خيانتهاي تاريخي برخي در ايران و بازي در زمين روسيه گزارش خود را به پايان برد ولي آيا اين رسانه كه براي انتشار هر خبر خود بايد اجازههاي لازم را دريافت كند، بدون هدف و راهبرد تصميم به اين نوع انتحار زده است؟! بيشك اينگونه نيست و گردانندگان اين رسانه نيز متوجه هشدارهاي اين سالهاي رسانههاي مستقل شدهاند كه اگر آمريكا شيطان بزرگ است، روسيه پيشينهاي پر از خيانت به ايران و ايراني دارد و غش كردن در آغوش اين كشور كه فقط منافع خود را در نظر دارد، هزينهساز است.
بيمعرفتي اسد
البته اگر پاي سخنان مسئولان روسي بنشينيد، اظهاراتي را بيان ميكنند كه براي خود آنها مقدس است و بيشك از منافع ملي كشورشان سخن به ميان ميآورند ولي موضوعي كه در اين بين بيش از اقدام روسها قابل نقد است، رويكرد دولت بشاراسد است. همگان به خاطر داريم همان روزگاري كه به حرمت خون شهداي ايران وافغان داعش از سوريه و عراق فرار ميكرد، برخي سخن از سهم كشورمان در بازار پساداعش به ميان آوردند. شايد اولين اظهارات را بتوان به محسنرفيقدوست الصاق كرد.هفتم آذر سال جاري بود كه وزیر سپاه دوران جنگ در اظهاراتي بيان داشت:« ما در کشورهای عراق و سوریه حضور داریم و در بازسازی با آنها همکاری خواهیم داشت». البته قبل از آن و در اسفند 95 يكي از سرداران سپاه پاسداران كه ريیس بسیج سازندگی نيز محسوب ميشود در اظهاراتي گفته بود:« الان برنامه ای برای اینکه کسی به عنوان نیروی جهادی به خارج از کشور اعزام شود نداریم و همانگونه که در بحث دفاع نیازی به کمک نیروی ایرانی ندارند در بحث سازندگی هم همین طور است. نعمان غلامی با بیان اینکه در حوزه بازسازی ویرانی هایی که در سوریه به بار آمده است استفاده از دستاوردهای جمهوری اسلامی تنها راه خروج از این وضعیت است، اظهار داشت: ساختن این همه خرابی ها نیازمند ورود مردم و جوان های جهادی است و این جهت گیری در کشورهای دیگر انتشار یافته و کشورهایی مثل عراق،سوریه،یمن و جاهایی که دانشجویان و طلبههای آنها در ایران هستند همه ساله در اردوهای جهادی ما شرکت می کنند و سوریه نیز با تشکیل جهاد البنان توسط جوانان سوری دستاورد ساختن کشورشان با استفاده از تجربیات جمهوری اسلامی را رقم زدند».
خوش بيني به سوريها
شهريور امسال و زماني كه هنوز داعشيها در منطقه جنايت ميكردند، محمدجواد ظريف وزير امور خارجه كشورمان كه گويي به سياستهاي اسد اعتماد كرده بود در اظهاراتي بيان ميكند:«جمهوری اسلامی ایران که همواره کنار مردم سوریه بوده و در مسیر کمکرسانی در حوزه انساندوستانه هم تلاشهای بسیاری داشته است، در حوزه بازسازی این کشور نیز کنار مردم خواهد بود. ظريف كه در آن زمان در نیویورک به سر میبرد، پس از نشست بینالمللی سوریه که بهابتکار اتحادیه اروپا و در سطح وزیران امور خارجه در نیویورک برگزار شد، با بیان اینکه درباره کمکهای انسانی به سوریه و بازسازی سوریه صحبت شد، گفت: این میتواند یک حرکت مثبت باشد بهخصوص با توجه به پیروزی مقاومت در برابر گروههای تکفیری و داعش و اینکه بیشتر شهرهای سوریه آزاد شده و تعداد زیادی از آوارگان به خانه و کاشانه خود بازمیگردند».
احساس خطر روحاني
البته به نظر ميرسد چند هفته قبل كه به گفته برخي فاتحه داعش خوانده شد، روحاني از دست رفتن بازار سوريه را حس كرده بود. زيرا در تماسي تلفني با بشاراسد به موضوع بازسازي اين كشور اشاره كرد. حسن روحانی كه به بهانه تبریک پیروزیهای اخیر مردم و دولت سوریه و حامیان آنان بر تروریست ها و فروریختن پایگاههای اصلی گروهک تروریستی داعش در عراق و سوریه، تماس گرفته بود، گفت:جمهوری اسلامی ایران آماده مشارکت فعال در روند بازسازی سوریه است. رییس جمهور با اشاره به اینکه هر گام پیروزی که در سوریه علیه تروریسم برداشته می شود، ملت و دولت ایران همانند ملت و دولت سوریه خوشحال می شوند، گفت: روابط راهبردی ایران و سوریه ادامه می یابد و به نفع دو ملت و ملت های منطقه، مسیر درست را با یکدیگر ادامه خواهیم داد. روحانی با تاکید بر اینکه آینده سوریه را ملت بزرگ سوریه باید بدون دخالت بیگانگان تعیین کند، افزود: آنهایی که فکر می کنند در خلأ قدرت در سوریه می توان برای آینده سوریه فکر کرد، سخن غیر عملی می گویند و برای برداشتن گامهای بعدی، باید حاکمیت دمشق قوی تر از همیشه باشد تا بتواند این مرحله گذار را به خوبی طی کند. بعد از اين همه سخنراني روحاني، اسد نيز درپايان خواهان مشارکت فعال ایران و شرکتهای بخش خصوصی کشورمان در روند بازسازی کشورش شد. بلافاصله بعد از اين گفتوگو، فرمانده قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا(ص) سپاه نيز درباره آمادگی این قرارگاه برای شرکت در بازسازی کشور سوریه گفت:« چنانچه تدبیر دولت بر این امر قرار بگیرد، قرارگاه خاتم(ص) به عنوان یک مجموعه پیشگام برای بازسازی در سوریه آمادگی این کار را دارد». اين نوع وعدهها در گذشته نيز به ايران داده شده بود. زماني كه علاالدين بروجردي، ريیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی و هیات همراه در سفر سال گذشته خود به سوریه با اسد دیدار و گفتوگو کرده بودند، بشار اسد با قدردانی از مواضع جمهوری اسلامی ایران و رهنمودهای مقام معظم رهبری در حمایت از سوریه در جریان بحران شش ساله این کشور گفته بود:« در دوران بعد از جنگ و مرحله بازسازی سوریه نیز جمهوری اسلامی ایران بزرگترین شریک اقتصادی ما خواهد بود». اما گويي اين سخنان در حد وعده است و خبر خاصي نيست.
دستي كوتاه از پساداعش
در اين زمينه روزنامه مردم سالاري در مقالهاي با عنوان«بازار بازسازی سوریه» به قلم مجيد سليمیبروجني به لزوم حضور ايران در بازسازي سوريه اشاره كرده و نوشته بود:«بايد بپذيريم که از بين رفتن زيرساختها، شهرها، روستاها، آوارگي جمعيت و انهدام ساختارهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي موضوعي نيست که با يک توافق و آتشبس بتوانيم اميدوار باشيم که به روزهاي قبل از جنگ بازگردد. طبق ردهبندي سازمان توسعه تجارت، سوريه در اولويت اول در بازار هدف تجارت ايران قرار دارد. قبل از آغاز جنگ داخلي اين کشور و در سال ١٣٨٩، ميزان مبادلات تجاري ايران و سوريه به رکورد ٥٤٥ ميليون دلار رسيد که نزديک به ٥١٦ ميليون دلار آن صادرات ايران به سوريه بود. با اين حال، آغاز جنگ داخلي اين کشور و مشکلات امنيتي و بحرانهاي به وجودآمده، مبادلات دو کشور را در سال ١٣٩٣ به حدود صد ميليون دلار کاهش داد. هرچند در سال ١٣٩٤، سطح مبادلات دو کشور اندکي بهبود يافت و به مرز ١٥٧ ميليون دلار رسيد. اما هنوز فاصله بسياري تا آمار و ارقام سال ١٣٨٩ وجود دارد.
هرچند سهم سوريه از تجارت ايران رقم کوچکي است، اما ايران همواره يکي از شرکاي اصلي اقتصاد سوريه بوده است. به اين دليل پيشبيني میشود با توجه به ايجاد زيرساختهاي مناسب روابط اقتصادي و تجاري از قبل از وقوع بحران و حضور شرکتهاي ايراني در بازار اين کشور اين شرکتها بتوانند در زمينه نهايي کردن پروژههاي قبلي و همچنين مشارکت در بازسازي اين کشور نقش داشته باشند؛ البته با توجه به عدم توانايي مالي کافي اين کشور سعي شده است با توافق دولتهاي دوطرف از طريق اختصاص خط اعتباري، زمينه براي ورود شرکتهاي ايراني و مشارکت در بازسازي اين کشور فراهم شود. چند سال پيش از جنگ داخلي سوريه، شرکتهاي ايراني مختلفي در سوريه فعاليت داشتهاند. به نظر میرسد اکثر اين شرکتها در صورت استقرار امنيت و ثبات در سوريه، آمادگي حضور دوباره در آن بازار را دارند. با اين حال در حال بررسي زمينهها، راهکارها و ارزيابي مشکلات و موانع موجود هستند. تجربه نشان داده شرکتها خود مراقب شرايط و اهدافشان هستند و بيگدار به آب نمیزنند. بخش دولتي سوريه آمادگي و علاقهمندي بالايي براي همکاري با ايران در همه زمينهها دارد. چنان که گفته شد در گذشته همکاري ايران در زمينههاي توليد خودرو، کارخانه سيمان، نيروگاه برق، آب رساني، سد، تونل و... بوده است. در حوزه صادرات کالا نيز عمده صادرات، در زمينههايي مانند آرد گندم، روغنهاي سبک، شيرخشک، اوره، شيرآلات بهداشتي و... بوده است. در آينده پيشرو نيز فرصتهاي زيادي از جمله تامين نيازهاي غذايي، دارويي و صنعتي و همچنين مشارکت در بازسازي سوريه براي ايران وجود خواهد داشت. حضور پرقدرت ايران در بازار سوريه میتواند به يک مانور قدرت در منطقه بدل شود.در جهان امروزي وابستگي امنيتي و اقتصادي میتواند وارد عرصه سياسي و ديپلماتيک نيز شود و اين موضوعي نيست که بتوان به راحتي بر آن چشم بست. قدرت در دنياي امروزي تنها از طريق جنگ و اسلحه و کشتار نيست، بلکه ثبات، امنيت، رفاه اقتصادي و در کنار آن رضايت مردم از ديگر مولفههاي قدرت براي دولتهاست که بيشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت. به نظر میرسد ترکيه، چين و روسيه از رقباي جدي ايران در بازار سوريه خواهند بود. پس هر گونه غفلت باعث ازدست دادن اين بازار بزرگ و آماده خواهد شد».
چشم طمع چشمباداميها
البته همانگونه كه در بالا اشاره شد، چين نيز سعي دارد از اين سفره لقمهاي بردارد زيرا مقامات پکن از آمادگی برای شرکت فعال در بازسازی سوریه خبر دادهاند که به عقیده کارشناسان، آنها میخواهند سرمایههای ازدست رفته خود در نتیجه جنگ در سوریه را بازگردانده و بر این کشور نفوذ اقتصادی پیدا کنند.در همين راستا به گفته تسنیم، روزنامه «نیزاویسیمایا گازیتا» در تحلیلی مینویسد:«یکبار دیگر اخباری در مورد قصد چین برای اعزام نیروی زمینی به سوریه به گوش رسیده است. نشریه عربی «New Khaleej» خبر داده که مقامات پکن حاضر هستند تا نیروهای ویژه نظامی برای دفاع از بشار اسد به سوریه اعزام کنند. کارشناسان یادآور شده اند که چنین اخباری برای نخستین بار نیست که شنیده می شود، ولی این خبر تکذیب نشده و می تواند گویای آن باشد که «چشم بادامیها» به دوره بعد از جنگ در سوریه چشم طمع دوخته اند. البته حقیقت آن است که صحبت نه بر سر کنترل نظامی، بلکه نفوذ اقتصادی در این کشور خاورمیانهای است. بر اساس خبر «New Khaleej»، پکن روی اعزام دو گروه نیروی ویژه نظامی برای حمایت از بشار اسد حساب باز کرده و انگیزه این تصمیم هم به عقیده این نشریه، آن است که اعضای گروه تروریستی «حزب اسلامی ترکستان» که در چین تهدید جدی تلقی می شود، در خاک سوریه و در جبهه داعشیها می جنگند و تعداد آنها به بیش از هزار نفر می رسد.
این خبر در شرایطی منتشر شده که مقامات رسمی چین هم از آمادگی این کشور برای کمک به بازسازی سوریه بعد از پایان جنگ خبر داده اند. وانایی، وزیر امور خارجه چین در پکن با بثینه شعبانی، مشاور رييس جمهوری سوریه در روابط اجتماعی دیدار و مذاکره کرد.
در جریان این نشست، مقام بلندپایه چینی سه اصل لازم را برای عادی سازی اوضاع در سوریه نام برد. به عقیده وان ایی، لازم است آخرین عناصر تروریستی در سوریه، قاطعانه نابود شوند، مذاکرت سیاسی برای حل و فصل اوضاع انجام شده و نقشآفرینان اصلی اقدامات لازم برای بازسازی اقتصاد سوریه را آغاز کنند. ناگفته نماند در اين بين تركيه كه در ميانه راه و آن زمان كه متوجه شد كار از دست تروريستها خارج شده است، تغيير موضع و مسير داد نيز مدعي است و تلاش ميكند تا گوشهاي از بازار را در اختيار بگيرد.
عراق نيز مانند سوريه
همين روند در رابطه با بازسازي عراق نيز وجود دارد. چندي پيش صمد نجیب، عضو کمیته سرپرستی صندوق بازسازی مناطق آسیب دیده عراق اعلام کرد، تاکنون 60 کشور برای کمک به عراق اعلام آمادگی کرده اند.صمد نجیب عضو کمیته سرپرستی صندوق بازسازی مناطق آسیب دیده عراق اظهار داشت: به زودی کمیته ای با سفر به موصل تلاش خواهد کرد، ارزیابی دقیقی از میزان خسارات وارده به این مناطق جهت عرضه به کنفرانس کسب کند.وی بدون اشاره به نام کشورهای شرکت کننده، افزود: تاکنون 60کشور برای کمک به عراق آمادگی کرده اند.این مقام عراق تاکید کرد، صندوق بازسازی مناطق آسیب دیده عراق از سوی صندوق بین المللی پول حمایت میشود، این نهاد مالی بین المللی نیز به همین منظور 350 میلیون دلار با سود بسیار کم در اختیار عراق قرار داده تا در مدت15 سال بازگردانده شود.وی همچنین به کنفرانسي اشاره کرد که در واشنگتن با مشارکت 35 کشور تحت عنوان «بازسازی مناطق آزاد شده از چنگال داعش» برگزار خواهد شد.
نياز به سرمايه نجومي براي بازسازي
البته براي بازسازي اين كشور راه سادهاي نيز در پيش نيست و طرفين بايد با قدرت وارد ميدان ميشدند. زيرا به گفته قاسم محبعلي، مديركل پيشين خاورميانه وزارت امورخارجه كه با اعتماد گفتوگو كرده بود، الان وضعيت حكومت اسد در سوريه آنچنان تغيير بنياديني نكرده است. اسد با توجه به حضور روسيه توانسته است حكومت خودش را حفظ كند و بخشي از سرزمينهاي تحت تسلطش را گسترش دهد. الان با كمك روسيه و ايران توانسته است حدود50درصد از سرزمينها را كنترل كند، اما بحران سوريه پابرجاست و حكومت مركزي بدون حمايت ايران و روسيه ممكن است حتي براي چند هفته هم نتواند موقعيت خودش را حفظ كند. بايد توجه كرد كه در وضعيت سوريه، بين 500 ميليارد تا 1000 ميليارد دلار فقط براي بازسازي اين كشور سرمايهگذاري مورد نياز است. اين نكته را نيز بايد اشاره كنيم كه اگر توانستيم در پيكار با رقبا، بازاري از سوريه را به دست بياوريم لازم است به بهترين وجه ممكن عمل كرده و نگذاريم همانگونه كه بازار افغانستان و برخي كشورهاي منطقه و همسايه از دست رفتند،كار در اين بازار نيز خراب شود.
حق گرفتني است
هرچند روسوفيلها تلاش ميكنند تا اين پشتپا زدن را از افكار عمومي پنهان كنند و با انتشار اخباري مانند«بازسازی سوریه با قرارداد برقی ایران کلید خورد» و امثال اين موضوعات توجه مردم را از آنچه در جهان ميگذرد دور كنند، ولي مردم ايران آگاهند و در آينده اي نزديك درمييابند كه پشت اين دلبستگي برخي به روسيه چه افكاري پنهان شدهاست. مسئولان كشور و دلسوزان نظام بيشك تمام تلاش خود را در راستاي ارتقاي جايگاه نظام اسلامي در دستور كار دارند ولي همواره هستند كساني كه براي رسيدن به اهداف خود منافع ملي را قرباني ميكنند. منافع ملي و عزتي كه با خون شهداي بسياري به دست آمده است نبايد هزينه نامردي عدهاي خودپرست شود. هر چند که شهيد حججي و ساير شهداي مدافع حرم با اهداف عاليه و فرازميني وارد ميدان شدند و جان خود را فدا كردند، ولي نبايد اجازه داد تا بشار اسد و هركس ديگري كه تلاش ميكند دست ايران را از دوران بازسازي و پساداعش كوتاه كند به هدف خود برسد. زيرا بخشي از منافع ملي با اقتصاد و مسائل مادي گره خورده است و اينكه هزينههاي مبارزه را عدهاي بپردازند و بعد از پايان غائله عده ديگري سر سفره بنشينند، اقدام مناسب و شرافتمندانهاي نيست.بنابراين بايد همانگونه كه در مسائل مختلف از گرفتن حق سخن به ميان ميآوريم در اين موضوع نيز حق خود را بگيريم زيرا حق دادني نيست و نبايد از آن چشمپوشي كرد و همه مردم ايران از اين پيروزي سهمي دارند.