قانون- عبدالرضا هاشمزايي/نماينده مردم تهران در مجلس
كسانيكه اين قانون(استاني شدن انتخابات) را مطرح ميكنند، به دنبال اين هستند كه نماينده از حالت تداركچي در حوزه شهرستاني خود بيرون بيايد و به يك قانونگذار كه وظيفه اصلي نماينده است، تبديل شود. موافقان اين لايحه معتقدند كه ازطريق اجراي اين لايحه ميتوان كيفيت عملكرد نمايندگان را افزايش داد. اما بنده با اين لايحه بنا بر چند دليل مخالف هستم.
اگر انتخابات مجلس استاني برگزار شود، حقوق بعضي از مردم كه در مناطق دورافتاده زندگي ميكنند پايمال ميشود. درست است برخي مكانيزمهايي از جمله يك سوم راي شهرستان و غيره را براي نماينده شدن در اين لايحه لحاظ كردند اما با تمام تفاسير، انتخابات در صورت استاني شدن تحت الشعاع مراكز استان و شهرهاي بزرگ قرار ميگيرد. جمعيت مراكز استان از شهرستانهاي ديگر بالاتر است و اين موضوع ميتواند سبب عدم توازن قدرت در استانها شود و اين استاني شدن، مناطق دور دست و كم جمعيت را به حاشيه ميبرد. گفتني است كه شوراي نگهبان نيز در مجلس قبل كه لايحه برايش ارسال شد، با آن مخالفت كرد. من با ساير محدوديتها از جمله مدرك تحصيلي و ... براي شرايط احراز نمايندگي مخالف هستم و معتقدم نبايد راي مردم را با اين شروط محدود كرد، چرا كه مردم خود ميدانند چه كسي را انتخاب كنند و فردي كه در منطقهاي خدمتي كرده يا به عنوان مردمدار شناخته شده با اعمال شروط محدودكننده اينچنيني، ورودش به مجلس سختتر ميشود. در مجلس دوم كه بنده نماينده بودم به ياد دارم كه قانون اساسي تنها بحث خواندن و نوشتن را به عنوان شرايط احراز نمايندگي مطرح كرده بود، باوجوداينكه قانون ما از كشورهاي مدرن از جمله فرانسه اقتباس شده بود، ولي امروزه شرايط ورود به مجلس سخت تر از قبل شده است. بهطور كل معتقدم كه نبايد مردم را در انتخاب محدود كرد و شرايط فعلي انتخابات مجلس را بيشتر از استانيشدن به صلاح كشور ميدانم.