قانون-امید فراغت/ کارشناس ارشد علوم سیاسی
برخی از مردم بر این نظر هستند که تقابل اصلاح طلبی و اصولگرایی یک جنگ زرگریاست چرا که از نتيجه یک اشتراک تولید شده اند و این تولیدات بنابر مقتضیات زمان، فضای بازی و کارکردی با مختصات اندازه گیری شده را ایفا میکنند! به دلیل همین نظر است که اکثریت مردم باورپذیریشان به کلام و جملاتی که نشر و انتشار داده به میزان قابل توجهی پایین آمده است! به تعبیر همان مردم کم باور، بخشی از بازیگرانی که از دو اردوگاه اصلاح طلبی و اصولگرایی در زمین بازی هستند فقط زینت بخش ادبیات سیاسی موجود هستند. سالیان سال است که با ادبیات های متفاوت، نتایج واحد و یکسانی را تجربه میکنیم و این دردی است که امروز گریبان جامعه را گرفته و متاسفانه باز هم شاهد ماست مالیزاسیون بازیگران دو اردوگاه سیاسی موجود هستیم. به عبارتی مردم تماشاچی یک بازی پینگ پنگ بین دو رقیب تکراری با نتایج تکراری شده اند و این تماشاچی بودن آنان را خسته و ملول ساخته و به دنبال روزنه و فضایی هستند که خودشان نیز بازی گر شوند.
همانگونه که میدانید بین تماشاچی بودن و بازی گری تفاوت است و خاصیت تماشاچی بودن نق و نوق و غر زدن است. بازیگران هم به دلیل جامد شدن و به عبارتی قالب پیدا کردن در ابعادی مشخص همانند یک ماشین کوکی عمل میکنند. بر همین اساس حفظ وضع غیر همگون اقتصادی موجود برای آنان در اولویت است؛ اولویتی که به قیمت آسیب به باور و اعتماد عمومی شده و با توجه به وضع موجود نسخه قابل عرضه ای برای دوای این درد عمومی نیست. درد را از هر طرف که بخوانیم درد است، چه از سمت و سوی اصولگرایان و چه از سمت و سوی اصلاح طلبان باشد! براي مثال؛ محمد رضا عارف با شهردار شدنش چه دردی را از دردهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مردم پایتخت درمان خواهد کرد؟! اگر از عارف پرسیده شود که در کدام نقطه ایستاده و مسیر حرکت جامعه چه سمت و سویی دارد چه تحلیلی خواهد داشت؟
اینگونه شخصیت ها صرف حضورشان دوای درد خلأهای درونی شان است و به عبارتی دوای درد جامعه نیست و برای حاکمیت هم موی دماغ نیستند و اتفاقا زینت بخش ادبیات سیاسی محسوب شده و به آسانی قابل کنترل هستند و به تعبیر زیبا کلام، عارف با یک تشر تا یزد عقبنشینی میکند!
خاطرمان هست آیت ا... هاشمی گفت که جامعه به عقب باز نمیگردد اما ای کاش میگفت که برخی از زینت بخش های مجلسی توان و شجاعت جلو آمدن ندارند. در همان قالبی که معمار ساخته باقی مانده و متاسفانه تبدیل به تابلوی برآمدگی راهنمایی و رانندگی شده اند و کمک حال برون رفت جامعه از وضع موجود نيست. اپورتونیست نیستند اما ساعت شان از تیک و تاک افتاده و همیشه ساعت 22 را نشان می دهد. این گونه افراد شبیه شخصیت های اثر گذار تاریخی نمیشوند و البته هیچ گاه هم نخواهند شد! اما ای کاش دستكم شبیه احمدی نژاد می شدند كه پاي اهداف خودش ميايستد.