پایلوت در لغت به این معنا است: آزمایشی - وسیله تثبیت مسیر - وسیله تنظیم و میزان کردن - هدایت کننده - مقدماتی - همکف - تنظیم - نمونه اولیه، در سیتکام (کمدی موقعیت) نیز پایلوت همین جایگاه را دارد و نمونهای است برای شروع یک سریال که عیارسریال را نشان میدهد و اکثر مواقع با همین یک قسمت میتوان فهمید که با سریالِ موفقی روبهرو هستیم یا خیر... نمونه واضحش اولین قسمت سریالهای« فرندز» و «چطوری با مادرتون آشنا شدم» هستند که مشخصا از استاندارد سریالهای زمانه خودشان بالاتر بودند.
پس تا الان فهمیدیم هر سریال یک قسمت صفری دارد که نام آن «پایلوت» است و حتما با دیدن قسمت اول که درستترش قسمت صفر است، در دنیا اینطور مرسوم است که یک نویسنده سریالی را مینویسد و آنرا دست یک کارگردان میدهد، باید فیلمی بلند از کلیت سریال تولید شود تا به شکل یک تلهفیلم نمایش داده شود.
اگر مردم استقبال کنند، کارگردانی درستباشد، فیلمنامه دربیاید، بازیگری خوب باشد و چند چیز دیگر، مجوز ساخت سریال از طرف تهیهکننده صادر میشود تا سریال ساخته شود. اما هر کجای این تله فیلم، نقص داشت یا آن بخش اصلاح میشود یا کلا ساخت سریال منتفی میشود. خوبی پایلوت به این است که ضعفهای یک سریال دیده میشود و میتوان آنرا اصلاح کرد. یا سریال قرار است چرند از آب در بیاید و روی آن سرمایهگذاری نمیشود که وقت مخاطب و اعصاب او را نشانه برود. یا خوب است و نیاز به ادیتهای جزيی دارد. به زبان سادهتر، باید بگویم پایلوت، اشانتیونی از کل کار است!
باید در قسمت پایلوت در مورد صدای خنده نيز تصمیم گرفته شود. اگر «فرندز» را دیده باشید، معمولا در جاهای خندهدار، یکسری آدم با صدای بلند میخندند! یا گاهی واکنشهای احساسی نشان میدهند.
به این سبک سریالسازی، کمدی موقعیت میگویند و کل سریال باید در محیط استودیو تولید شود. در استودیو جاهای مخصوصی برای تماشاچیان ساخته شده است که هنگام ضبط سریال حضور دارند و واکنش طبیعی آنها ضبط و در حین پخش، شما آنها را میشنوید.